بازگشت

استمرار حضور فلسفه حقيقي عاشورا


براي تحكيم و استمرار حضور و نفوذ فلسفه حقيقي عاشورا در تداوم نسلها و پرهيز از رواج مجدد تكريمها و بزرگداشتهاي عاري از هدف، كه متأسفانه آثار و قرائن آن را شاهديم [1] تأملي دوباره در فلسفه عاشورا را نيازمنديم.

بر اين اساس، بازنگري دلائل عظمت و راز جاودانگي نهضت عاشورا و جستجوي حكمت و فلسفه اين همه تأكيد بر حفظ ياد و خاطره آن از سوي ائمه معصومين (ع) مي تواند رهگشا باشد.

به نظر مي رسد برداشت سنتي و مرسوم، عمدتا عظمت عاشورا را در عمق فاجعه جنگي و ددمنشي دشمن و به عبارت ديگر، عدم رعايت اخلاق جنگ از سوي لشكر اموي مي يابد. مضمون بيشتر مرثيه ها و مقاتل از بستن آب و تشنگي مفرط ياران و اهل بيت اباعبدالله الحسين (ع)، تيرباران و سنگ باران كردن، بريدن و بر سر نيزه كردن سر حضرت، تاراج اموال و لوازم كشتگان و اسيران، راندن اسب بر اجساد، آتش زدن خيمه ها و اسارت بردن زنان و كودكان و... حكايت و شكايت مي كند.

محور ديگري كه ادبيات سنتي عاشورا و مقاتل بر آن تأكيد مي كند، نسبت و مناسبات عاطفي و محبت آميز، بين حضرت رسول و پيامبر عظيم الشأن اسلام و دخت گراميش زهراي مرضيه (س) با نوادگان و فرزندان گرانقدرشان است كه از سوي سپاه اموي ناديده انگاشته شده است. واقعيت اين است كه همانطور كه پاره اي از محققان و صاحبنظران مقيد و معتقد شيعه از قبيل استاد شهيد مرتضي مطهري و دكتر سيد جعفر شهيدي نيز تصريح كرده اند، بخشي از مضامين اين قبيل مرثيه ها از دقت و مستندات كافي تاريخي برخوردار نيست و عوامل مختلفي دست اندكار شده است تا حداقل نوعي غلو و اغراق گويي در ترسيم بعضي از صحنه هاي كربلا به وجود آيد. [2] .

صرف نظر از اين قبيل تحريفات و اغراقها، اگر بخواهيم عظمت عاشورا را در عمق اين قبيل جنايات جنگي جستجو كنيم به كجراهه رفته ايم چرا كه تامل در تاريخ جنگها بطور عموم و نيز تاريخ جنگهاي واقع شده در تاريخ اسلام و ايران بخوبي نشان مي دهد فاجعه هاي جنگي و ددمنشيهاي مشابه و غالبا فجيعتر در تاريخ كم نبوده است و اگر قرار بود با اين ملاك به حوادث تاريخ اسلام و ايران نگريسته شود برجستگي عاشورا توجيه پذير نبود. اتفاقا به لحاظ حضور و نفوذ ارزشها و تعاليم اسلام و آثار تربيتي پيامبر اكرم (ص)، كه امت اسلامي هنوز فاصله چنداني از آن نگرفته بود و خيل عظيم توده سپاه دشمن نيز، خود را به آنهامعتقد مي دانست، در مقايسه با جنايات جنگي معمول، حوادث عاشورا از حداقل اخلاق جنگي نيز بي بهره نبوده است كه در جاي خود مي توان آنها را احصا كرد.

بديهي است اين سخن هرگز به معني اخلاقي پنداشتن يزيد و سران سپاه اموي، كه خود در رأس مفسدان و جنايتكاران تاريخ به شمار هستند، نيست، بلكه سخن در اين است كه به لحاظ آثار فرهنگ و تربيت عصر پيامبر و حضور و نفوذ سطوحي از اعتقادات اسلامي نزد توده سپاهيان فريت خورده، يزيديان در اعمال حداكثر جنايات جنگي مورد نظر خود آن هم در مورد خاندان پيامبر دچار محدوديتهايي بوده اند.

از سوي ديگر موضوع پيوندهاي خوني و نسبي و عواطف و احساسات خويشاوندي و خانوادگي بين پيامبر اسلام و حضرت حسين بن علي (ع) و خاندانش گرچه توام با اصل اعتقاد به حقانيت راه و موضع آن حضرت، مسأله بسيار مهم و تعيين كننده اي است اما اگر از وجه ديگر آن يعني صحت و درستي موضع اعتقادي و سياسي حسين بن علي (ع) در برابر خليفه غاصب جدا شود، جداگانه نمي تواند مسأله مهم و قابل اعتنايي باشد، بلكه تاريخ و سنت ديني آشكار شاهد تقدم و اولويت ارزشهاي اعتقادي در مقابل احساسات و عواطف خويشاوندي و حتي دوستيها و همسنگريهاي ياران و همرزمان سابق است كه به لحاظ پيدايش اختلاف و تفاوت مشرب عتقادي، در دو جبهه مقابل به منازعه و حتي قتال عليه يكديگر برخاسته اند و چنين تنازع و قتالي نه تنها مذموم شمرده نمي شود بلكه براي افراد جبهه حق، اين غلبه بر احساسات و عواطف و فائق آمدن بر كششها و تمايلات ناشي از خويشاونديها و دوستيها، ارزش و امتيازي ممدوح و ستايش برانگيز به شمار مي رود.


پاورقي

[1] عنايت و تأکيد مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه‏اي بر خرافه‏زدايي از عاشورا و پرهيز از قمه‏زني که طي دو سال گذشته در پيامهاي آغاز ماه محرم به آن اشاره شده، مؤيد بروز اينگونه قرائن است.

[2] ر. ک به: استاد شهيد مطهري، حماسه حسيني و تحريفات عاشورا، جلد 2.