بازگشت

تاريخچه عزاداري


اين مراسم نابود كننده قدرتهاي توطئه گر و مكاري است كه از همه سو به ملل اسلامي هجوم آورده اند؛ اين مراسم بيمه كننده اسلام است.

لازم است مروري بسيار مختصر بر تاريخچه مراسم عزاداري بشود: آغاز برگزاري مراسم عزاداري به طور رسمي در زمان معز الدوله ديلمي صورت گرفت. چون معزالدوله بر بغداد و خليفه عباسي تسلط يافت در ماه محرم سال 352 ه. ق دستور داد مردم كسب و كار را تعطيل كنند و جامه سياه بپوشند و در عزاي شهادت امام حسين (ع) شركت كنند. در دوره آل بويه، شيعيان، در كوچه و بازار به راه مي افتادند و بر سينه زنان به عزاداري سيدالشهدا مي پرداختند. [1] .

با روي كار آمدن دولت صفويه (907 ه. ق) و رسميت يافتن مذهب تشيع، مراسم دهه محرم جنبه رسمي يافت. دسته هاي سينه زن و زنجير زن و نوحه خوان كه در كوچه و بازار به راه مي افتادند و در سوگ واقعه «كربلا» عزاداري مي كردند، گسترش يافت. حمل علم و اسب و نعش و طبل براي مملوستر كردن واقعه «كربلا» رايج گرديد.

نوحه خواني با شعارهايي چون شاه حسين، همراه مي شد.

پيترودلاواله سياحي كه در دوره صفويه از ايران ديدن كرده است در مورد مراسم روضه خواني مي نويسد: «مراسم، روزها در مساجد و شبها در جاهاي عمومي و بعضي خانه ها كه با چراغهاي فراوان و علامات عزاداري و پرچمهاي سياه مشخص شده اند، تكرار مي شود و روضه خواني با شدت هر چه تمامتر ادامه دارد و مستمعين با صداي بلند گريه و زاري مي كنند. بخصوص زنان به سينه خود مي كوبند و با نهايت حزن و اندوه و همه با هم آخرين بند مرثيه اي را كه خوانده مي شود تكرار مي كنند و مي گويند: آه حسين... شاه حسين.» [2] .

دسته هاي عزاداري در طول تاريخ با مسائل سياسي آميخته بود.

رضا خان قبل از تحكيم قدرتش براي فريب مردم و جلب روحانيون گل به سر مي ماليد و در مراسم عزاداري شركت مي كرد و خود نيز مجالس عزاداري تشكيل مي داد ولي پس از رسيدن به قدرت عزاداري سيدالشهدا را ممنوع كرد.

اهميت سياسي عزاداريها در زمان محمد رضا از برخورد حكومت با اين مراسم به خوبي آشكار است. در اين دوره سخنراني خطبا و روحانيون به سه شرط موكول شد:

1- عليه شخص اول مملكت سخن نگويند.

2- عليه اسرائيل سخني به ميان نياورند.

3- مرتب به گوش مردم نخوانند كه اسلام در خطر است. هراس حكومت از اهداف بانيان عزاداري، نقش مؤثر اين مراسم را آشكار مي كند.

امام در سال 42، در يكي از سخنرانيهاي خود مي فرمايند: «آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بني اميه نيست. دستگاه جبار با تمام قوا با اسرائيل و عمال آنها همراهي مي كند. خطر اسرائيل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد. در نوحه هاي سينه زني از مصيبتهاي وارده بر اسلام و مراكز فقه و ديانت و انصار شريعت يادآور شويد.» [3] .

حبس و تبعيد روحانيون و رهبر انقلاب در سال 43 -42 براي چند سال آرامش ظاهري حكومت را به همراه داشت. البته، مسلمانان انقلابي هر ساله با برپايي و شركت در عزاداري امام حسين (ع)، زنجيرهاي عقيدتي دين خود را به هم مي بافتند و پيوند خود را با الهام از انقلاب امام حسين (ع) و بيانات و رهنمودهاي رهبرشان محكمتر مي كردند.

در سال 56 و 57 كه لشكر ايران اسلامي به سرزمين كربلاي حسيني نزديكتر مي شد و «كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا» به تحقق پيوست و جوانان شوريده حسيني، پرچم احقاق حق به دست گرفته، پاي در قتلگاه حسين (ع) گذاشتند، روح عاشورا و تداوم آن در سرزمينهاي اسلامي شيعه ايران متجلي شده بود و اين بوي خون حسين بود كه همه را مدهوش ساخته بود. تمام مراسم تظاهرات و اعتصابات با نشاني از حسين و به نام او آغاز و انجام مي يافت.



در دهر اين مصيبت عظمي جديد نيست

صاحب عزا به غير خداي مجيد نيست



هرگز تهي زمين وفا از شهيد نيست

گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست



اين رستخيز عام كه نامش محرم است


پاورقي

[1] الکامل في التاريخ، ج 8، ص 542.

[2] سفرنامه پيترودلاواله، ص 125 - 124.

[3] صحيفه نور، ج 1، ص 52.