بازگشت

توصيه به متوليان وقف


دوم: متوليان اوقافي كه منافع آن معين شده براي اقامه مجلس عزاي حضرت سيدالشهداء عليه السلام و روضه خواني كردن، بايد مراقب و ملتفت تكليف خود شوند و منافع اعيان موقوفه را به حسب قانون شرع انور و دستور العمل واقفين در محل مذكور صرف نمايند. و به عوض مجلس عزا و مصيبت، محفل عيش و معصيت برپا نكنند كه علاوه بر آلوده شدن به گناه خيانت و صرف مال حلال در سبيل معصيت، مبتلا خواهند شد به اشتغال ذمه


به تمام يا جمله از آن منافع كه در غير محل صرف كرده. و چون به موعد رسيدگي به حساب خود رسد در اوقاتي كه بايد در دنيا به حساب خود رسد، مكشوف گردد كه نامه عملش سياه و دارائي اش در مقابل آنچه در ذمه اش جمع شده تباه است. و اگر حساب به آخرت كشيد، حسنات خود را در نامه عمل واقفين خواهد ديد. و اگر دستش از حسنات تهي است، بار گناه آن جماعت را بر دوش خويش خواهد كشيد. و پوشيده نماند كه براي صرف آن منافع در غير محل، بعضي افراد، واضحه و موارد معلومه است كه جاي شبهه كاري و عذرخواهي نيست؛ مثل آن كه روضه خوان غنا خواني را دعوت كند و اجرت دهد و به همان خوانندگي او قناعت نمايد و مجلس عزا را بگذارند و گريه هاي از روي وجد و طرب را به عوض گريه هاي از سوز قلب در مصيبت، هديه براي روح واقف فرستد. يا روضه خوان دروغگويي را كه در نزد اهل ديانت و خبره اين فن به دروغگويي معروف است، دعوت نمايد و مجلس را به دروغهاي او به انجام رساند. و غير اينها از معاصي كه به جهت اقامه آن مجلس در آن جا پيدا شود و طاعت را به عصيان و ثواب را به عقوبت مبدل نمايد. و چون شرح آنها مناسب وضع رساله نبود اعراض نموديم. و بعضي افراد مشتبه دارد كه براي آن ميزاني نتوان بيان كرد و هر كسي را كه در او درد دين است در وقت حاجت، از اهل علم با ديانت و بصيرت بپرسد و تكليف خود را بفهمد. و مثل متولي وقف به جهت روضه خواني است، «وصي» كه حسب الوصيه از ثلث ميت بايد روضه خواني كند. و همچنين آن كه نذر كرده ابتداء يا بعد از برآورده شدن حاجتش، چند مجلس روضه خواني كند. و آنان كه در نزد ايشان از بلاد خارج مالي مي فرستد به جهت اقامه عزاي آن حضرت؛ چه همه اين جماعت شريك اند با متولي مذكور در رعايت آن مجلس به نحوي كه گفته شد؛ والا همه به درد او مبتلا خواهند شد، خداوند تبارك


و تعالي چشم دل را بازو به عنايت غيبيه همه را سرافراز نمايد. [1] .



پاورقي

[1] آنچه در متن و حاشيه گفته آمد، نابساماني و درهم ريختگي مجالس و محافل ديني و بالاخص مجالس عزاي ائمه معصومين عليهم‏السلام است که گاهي انسان را نگران مي‏کند که نکند مشمول آيات تحريف شود. مگر علما يهود و تحريفگران چه مي‏کردند؟ جز آن که براي دريافت وجهي اندک (ثمنا قليلا) به نام دين خدا بر وفق خواست و اميال حاکمان و يا عوام، سخن گفتند و از ارائه و تبليغ سخن حق سرباز زدند و مسبب دگرگوني و قلب حقيقت دين شدند؟ آيا روند فعلي مجالس و سخنان بي‏مأخذ و نامربوطي که در برخي از اين مجالس بر زبان مداحان و واعظان استاد نديده و تحصيل ناکرده و بي‏پروا به نام دين و اهل‏البيت پراکنده مي‏شود، چنين خطري را در پي ندارد؟ امروز مجالس و محافل مداحان و واعظان فاضل و خداترس و باپروا گرمتر است يا ديگران؟ عوام در اين مجالس چه را جستجو مي‏کنند؟ جهت علاقه عوام به طرف چه منظورهايي هدايت مي‏شود؟ برخي مداحان و واعظان با چه هدفي بر منبر مي‏روند؟ نقش هدايت و تبليغ دين در اين مجالس چه اندازه است؟ و نقش معرکه‏گيري و کسب درآمد چه مقدار؟ البته همواره بر اين نکته تأکيد ورزيده‏ام که در ميان مداحان و واعظان، بانيان و مجلس‏گردانان، افراد مخلص باپروا و فهيم و تحصيل کرده بسياراند؛ ولي در مقايسه، وجه غالب و گسترش فعاليت و تلاشي که ديده مي‏شود، همراه با نگراني احساس مي‏شود، اينان در اقليت قرار گرفته‏اند و جز اندکي، چندان مجالس آنها رنگ و بو و گرمي ندارد. بيشترين ميدان در اختيار کساني است که مشخصه‏هاي لازم را براي تبليغ دين ندارند و گرايش عمومي به طرف آنها بيشتر است!! بنابراين اگر سخني گفته شود از اين باب است نه اين که - خداي ناکرده - بخواهيم همه را به يک چوب برانيم. و از اين باب که نگران اين نکته‏ايم که اين اقليت به مرور و بر اثر فشارهاي گوناگون رواني، هم رنگ جماعت شوند همچنان که برخي شده‏اند و از صحنه مدح و وعظ خارج شوند و افسار اين شتر رها شده و بي‏ضابطه را رها سازند! که باز عده‏اي چنين کردند. و اين صحنه را براي يکه تازي بي‏پروايان، کاملا نهي سازند! شايد بي مناسبت نباشد در جهت ساماندهي شايسته و هدايت صحيح مجالس ديني نکاتي يادآور شود. به آن اميد که شايد برخي از دست اندر کاران اين مجالس، بخوانند و تأثيري داشته باشد. و اگر چنين نشود، نويسنده حداقل در مقام اداء وظيفه در پيشگاه خداوند و اهل بيت عليهم‏السلام به کتمان حق مبتلا نگردد.به يقين هيچ عالم آگاه و معادباوري، روند فعلي مجالس ديني را سالم و بدون نقص نمي‏داند و بر همين اساس مي‏بايست براي اصلاح آن قدمي برداشت. در پي نوشت چند صفحه قبل به تناسب سخن مؤلف و پيشنهاد ايشان براي اصلاح اين مجالس مطالبي عرض شد و در طول بحث به واعظان و مداحان تنبه‏هاي گوناگوني با استفاده از آيات و روايات عرضه گرديد؛ ولي به تناسب سخن مؤلف، يکي از ارکان اين مجالس «بانيان» هستند که يا شخصا و به علت علاقه خود و يا به اعتبار مسوليتي که پذيرفته‏اند به تأسيس مجالس عزاي أبي عبدالله عليه‏السلام اقدام مي‏کنند لذا مي‏توان گفت دست اندر کاران اين مجالس عبارتند از بانيان، مستمعان، واعظان و مداحان که مي‏بايست سران هيئتهاي مذهبي را نيز به آن افزود. براي هر کدام از اين افراد توصيه‏هايي است که اگر در مقام جلب رضايت خدا و پيامبر و اهل بيت عليهم‏السلام هستند مي‏بايست به آن توجه کنند و اگر منظور ديگري دارند، حداقل از دين و اهل بيت عليهم‏السلام سوء استفاده نکنند که اين کار گناه بزرگ و ستم مضاعف بر دين خدا و فرهنگ اهل بيت است. دسته اول بانيان و مستمعان‏اند: اين دو دسته اغلب در مقام جلب رضايت الهي و کسب فيض‏اند و شايد توصيه به آنان مؤثرتر از ديگران باشد. بديهي است کسي که مدتي از وقت خود را و يا مبلغي از پول خود را به اين عمل معنوي اختصاص مي‏دهد، بدان اميد است که براي آخرت خويش توشه‏اي برگيرد و به وظيفه خويش عمل کند. منظور هر دو آن است که کلام حق و سخنان اهل‏البيت عليهم‏السلام در روح و انديشه آنان اثر بگذارد و وسيله هدايت شود. پس مي‏بايست بانيان توجه کنند که هر کسي را نمي‏توان براي اين مجالس دعوت کرد. اين مجالس براي سرگرمي و وقت گذراني نيست براي تبليغ دين است و کسي براي تبليغ دين صلاحيت دارد که دين را درک کرده و کلام اهل بيت را بشناسد و فردي امين و عادل باشد که همان که از دين فهميده، بدون تأويل و توجيه به مردم منتقل کند. يعني بجز تحصيل کردن و استاد ديدن و تأمل کردن، مي‏بايست فردي باتقوا و امين باشد که به نام دين خدا چيزي را به آن نيفزايد و يا از آن نکاهد و بشود به حرف و کلام او اعتماد و اطمينان کرد. اين وظيفه «باني» است که در هنگام دعوت از مداح و يا گوينده اين دو شرط اساسي را مد نظر داشته باشد: 1- اين که فردي تحصيل کرده و فهميده باشد و دين خدا و فرهنگ اهل بيت را بخوبي بشناسد. 2- اين که فردي صالح و امين باشد تا چيزي را که به مردم و مستمعان تحويل مي‏دهد تعريف نابجا نکند. موقعيت و وظيفه بانيان بسيار سنگين است؛ زيرا اولا مداح و گوينده با خواست و هزينه او به مجلس دعوت مي‏شود، ثانيا: مستمعان بر اساس اعتماد و اطمينان و احترام به صاحب مجلس، گرد مي‏آيند و بالاجبار و يا رغبتا به سخن گوينده گوش فرا مي‏دهند و معمولا نقش چنداني در دعوت از گوينده ندارند. حال اگر «باني» از گوينده يا خواننده‏اي ناشايست و يا بي‏موالات دعوت کند، عملا مجلس که به انگيزه تبليغ دين و گسترش فرهنگ اهل بيت تشکيل داده، باعث اضلال و گمراهي مردم و خدشه‏دار کردن و تحريف فرهنگ اهل بيت عليه‏السلام خواهد شد و وبال چنين عملي - به جز وبال گوينده - به تناسب تعداد مستمعان و اهميت مجالس بر عهده «باني» نيز هست. پس چنين تصور نکنند، صرف انعقاد مجلس به نام اهل بيت مطلوب است، حال هر چه خواست در آن مجلس پيش آيد. گوينده و يا روضه‏خوان و مداح از اهلبيت فوق‏العاده‏اي برخوردار است. و باني بايد توجه کند که اگر توانايي برگزاري مجلسي را تا تمامي شرايط آن داراست، اقدام کند. امروز ديده مي‏شود براي برگزاري مجالس عروسي و يا دوستانه تدابير بيشتري مي‏انديشند، تا مجالس اهل بيت! و اين تأسف‏آور است. شايد يکي از دلايل گرمي بازار روضه‏خوانان کم سواد و مداحان بي‏پروا، سهل‏انگاري «بانيان» در دعوت از آنهاست و يقين بدانند که اگر خلافي بر زبان آنان در اين مجالس برود، بانيان نيز در اين گناه سهيم و شريک‏اند؛ زيرا به دعوت و هزينه آنها چنين گناه سنگيني و بلکه اشد کبائر صورت گرفته است. و البته اين سخن فقط مربوط به گوينده نيست، بيشترين خرابي و سهل‏انگاري به مداحان و روضه‏خوانان حرفه‏اي باز مي‏گردد. تصور نکنند که اينان که کار مهمي ندارند، مجلس گرم کن هستند، خير اينها به نام اهل بيت و مصائب اهل بيت عليهم‏السلام به مدح مي‏پردازند و کسي شايسته تبليغ عمومي است که خود در مقام درک مناقب و تاريخ و سيره ائمه داراي اطلاعات و شايستگي باشد. بايد بتواند بفهمد که هر شعري را نمي‏توان خواند، شعر بايد مطابق مضامين اخبار و سيره و مصائب معتبره باشد. صرف سوزناک بودن و گيرائي مجوز خواندن نمي‏شود، چيزي که امروز ملاک اصلي انتخاب اشعار در مجالس عزا و مدح اهل بيت عليهم‏السلام شده است. در اين باب از جهت حساسيت عمل، هيچ تفاوتي با گوينده ندارد و بيشترين بي‏مبالاتي و سهل‏انگاري و بي‏پروايي و خرابي از همين ناحيه ايجاد شده است. فردي که داراي کسب و کار ديگري بوده و هنوز نام کتابهاي مقتل را هم نمي‏داند، چون صداي خوشي دارد به اين حرفه روي آورده و به خود اجازه مي‏دهد هر چه مي‏خواهد به ائمه منتسب کند. مهم براي او آن است که مجلس گرم و گيرائي تحويل دهد، حال با چه قيمت؟ اصلا اهميتي ندارد. در اين نکته و سخن خاتم‏المحدثين محدث والامقام مرحوم نوري را «بانيان» مجالس ديني با دقت و اهتمام تفکر نمايند که اگر در مقام تهيه ذخيره‏اي براي آخرت خود و خدمتي به گسترش فرهنگ اهل بيت هستند، برخي از اين مجالس به علت بي‏توجهي نسبت به دعوت از گوينده صالح و خواننده و مداح باپروا، نه تنها ره توشه‏اي براي آخرت آنها نخواهد بود، بلکه ممکن است وسيله بزرگترين وبالها و عذابها در آخرت شود. چنين نيست که گوينده صالح و مداح باپروا نباشد، هستند، ولي در اقليت و غربت. ممکن است به علت رعايت حدود نتوانند شور افکني کنند، ولي مسلم رضايت خدا و اهل بيت عليهم‏السلام در اين مجالس است و اين مجالس به مقصود معنوي آنها نزديک است. يک تأثير قلبي در اينگونه مجالس، با ارزشتر است از هزاران اشک و آهي و فريادي است که به دروغ بلند شود، و تأثير معنوي آن بيش از اين مجالس است. البته در اين راه مشکلاتي است که «باني» مايل است مستمعان رضامندانه از مجلس خارج شوند و متأسفانه رضايت آنان گاهي با استفاده از مطالب بي‏پايه و دروغ محقق مي‏شود. ولي بايد توجه داشت که مسلم رضاي صاحب اين مجلس براي «بانيان» مقدم بر رضايت مستمعان است و روا نيست مجلسي که به نام آنها منعقد مي‏شود، در جهت سخط آنان حرکت کند. و البته اگر اندکي در مقابل نفسانيات خود بايستند خواهند ديد که برکات و معنويات چنين مجالسي به مراتب بيش از آن مجالس است. خداوندا ما را به آنچه رضاي تو و اولياي توست موفق بدار. به مناسبتي براي مستمعان نيز سخن خواهيم گفت ان‏شاءالله.