توجه به عالمان دين
و بالجمله با اعتراف به كذب بودن مطلب مذكور و امثال آن كه احصاء نتواند كرد، شايسته چنان بود ه فقهاي راسخين و حارسان شهرستان دين مبين، قلعه متين ملت احمدي و طريقه علوي را بهتر از اين حفظ نمايند و اين رقم عار و ننگ را از آن بردارند و دامن پاك و پاكيزه كيش جعفري را از تلوث به امثال اين قذارات و كثافات پاك نمايند و از نشر امثال آن كتاب و نظايرش و نقل از آنها را نهي كنند و نگذارند روضه خوانان كه قوه تميز ميان صحيح و سقيم و با اصل و بي پايه را ندارد، به آنها رجوع كنند. و اگر نپذيرفتند در مجالس و ماتمكده ها دعوتشان نكنند؛ و اگر به مجلس ديگران خوانده شدند، به آن جا نروند؛ و اگر ندانسته در آن جا حاضر شدند چون مشغول خواند شوند محض اعلاء كلمه حق و نهي فعل از منكر بي ملاحظه احدي از جاي برخيزند كه در آن فايده عظيمه است براي تنبيه آن جماعت و پذيرفتن آنچه به ايشان گفتند و بنا گذاشتن بر درستكاري. نه آن كه بنشينند و گوش دهند و بعد از فراغ و دعا، خواننده را به كلمه «احسنت و طيب الله فاك» در جائي كه بايد به فرمايد «فض الله فاك» تمجيد و توصيف كنند؛ بلكه علاوه او را دعوت كنند. و آنچه گويد و در آن محضر بخواند اگر چه از جمله بافته هاي بالاي منبر باشد، به سكوت و تقرير و ايراد نكردن، امضاء فرمايند! آنگاه داخل در اخبار
صحيحه آن جماعت شود به نحوي كه اگر وقتي در بلاد ديگر در مجلسي آن خبر بي پايه و حديث مجعول را خواند و آخوند بدبخت اجل برگشته كه في الجمله خبرت و بصيرتي در اين فن دارد ايرادي كند، چنان نهيبش دهد كه بيچاره سخن گفتن از يادش رود و آنچه دانسته فراموش كند. و با نهايت جلادت و قوت قلب به او بگويد: تو بهتر ميداني يا فلان كه علو مقامش امروز چنين و چنان است؟! در محضر شريفش خواندم ابدا سخني نفرمود و ايرادي ننمود. تو كه بايد مثلا صرف ميربخواني در معقولات چرا تصرف مي كني! به امثال اين كلمات آن بيچاره را رسوا نمايد. [1] .
اينها همه شرح آن دو كلمه اي است كه در خطبه اين رساله به آن اشاره شد كه تمامي خرابي از سرچشمه است. چه خوب بود كه بزرگان اين مذهب كه
قولشان مسموع و حكمشان مطاع است، طريقه علماي سلف را از دست نمي دادند و در اين مرحله با نهايت تشديد وجد اكيدا، اهل علم و طالبين احاديث و جامعين و حافظين و ناقلين آن را به حال خود نمي گذاشتند و استحكام اين رشته از دين را از هم عظيم خود قرار مي دادند. و نقل از كذاب و وضاع و بي پايه گو و ناقل اخبار منكره را مانند جماعت سلف، به زبان و نوشتن در رساله هاي عمليه منع مي كردند. و اگر اطاعت نكنند، طردش كنند و ديگران را از مصاحبت و شنيدن سخنان منبريه او منع نمايند.
پاورقي
[1] اين سخن مؤلف والامقام و نگران فرهنگ مظلوم اهل بيت عليهمالسلام والاتر از آن است که اندکي در اطراف آن ننوشت. اين سخن از دو جنبه داراي اهميت و دقت ويژه است: 1- اين که چون اين مجالس به نام اهل بيت عليهمالسلام منعقد ميشود، داراي ارزش و تقدس ويژهاي است و مردم عوام صرف اين مجالس را - بدون توجه به محتوايش - احترام به اهل بيت ميدانند. و به علت وفور و کثرت استفاده از مصيبتهاي دروغ، برخي از آنها وحي منزل تلقي ميشود و کمتر به ذهن آنها خطور ميکند که دروغ باشد. و از طرفي گويندگان و مداحان بيمبالات و کاسبان بيتقوا که براي رواج کسب خود به پيغمبر و ائمه عليهمالسلام دروغ ميبندند، از عوامگرائي و تهمت به ديگران ابائي ندارند. بنابراين انجام وظيفه در اين مورد سخت و مخاطرهآميز است. و مصلحاني که چندان وجهه اجتماعي ندارند، با صحنهسازيها و تعريضهاي آنان کاري از پيش نخواهند برد. ولي برخورد عالمان بزرگ به صورت منفي و مثبت به سادگي براي آن ها قابل جبران نيست. 2- بسياري از بزرگان و علما و رجال بزرگ ديني در اين محافل شرکت ميکنند و يا در بيوت آنها به صورت مرتب چنين مجالسي برگزار ميشود. و گاهي ديده ميشود براي ارضاء مستمعان از مداحان و يا گويندگان بيسواد و بيمبالات استفاده ميشود و با حضور خود آنان، چنين ياوههايي خوانده ميشود! طبيعي است اين عمل آنان به معناي تاييد و صحت عمل و گفتار گوينده تلقي شود و همين برخوردها باعث ميشود، که اگر کسي بخواهد چيزي بگويد، با هزاران ناسزاي گوينده و باني و مستمع روبرو شود!! در حواشي اين کتاب، بارها و بارها به خطرات و اثرات ناشي از اين بيمبالاتي اشاره کردهام و بسيار اندکي از حجم و دائره و عمق کاستيهايي که در شکل و محتواي اين مراسم نهفته است را گوشزد نمودهام و تکرار ميکنم صيانت از فرهنگ ناب اهل بيت و تاريخ سراسر مظلوميت آنها، وظيفه عالمان تحصيل کرده و خدا ترس است. وظيفهاي که هيچ بهانهاي را بر نميتابد. امروزه به علل گوناگون، بازار بيپروايان «نخوانده ملا» به مراتب گرمتر از گويندگان معتقد و زحمت کشيده است و اندک اندک مجالس به انحصار مداحان و معرکهگيران که توشه آنان فقط صداي خوش و بيپروايي است در ميآيد! و بسيار ديده شده که اگر در گذشته از گوينده و مداح استفاده ميشده، امروز خود را از گوينده بينياز دانسته، ولي مجلس را بدون خواننده نخواهد گذاشت! عکسالعملي را که محدث نوري (ره) پيشنهاد ميکند، مؤثرترين و مفيدترين روش براي کنترل و اصلاح اين روند است. انتظار ميرفت مراکز تبليغي و سازمانهائي که وظيفه سازماندهي تبليغات ديني را به عهده گرفتهاند، تدبيري بيانديشند؛ ولي عملکرد چندين ساله آنان نشان داد که نتوانستهاند جايگاه و موقعيت مناسبي در اين مجالس براي خود دست و پا کنند که مردم بتوانند به آنان اعتماد کرده و نظر آنان را مطاع و شنيدني بدانند؛ و نه در اين راستا حرکتي از خود نشان دادند. لذا هر سال که ميگذرد، بر تعداد و مقدار اين ناراستيها افزوده ميشود. ممکن است برخي از گويندگان و يا خوانندگان اين مجالس به توصيهها و عکسالعمل بزرگان توجه نکنند! ولي بسياري از بانيان و مستمعان سخن آنان را ميشنوند و اگر اندکي ادامه يابد به يقين تأثيري شگرف و کارساز خواهد داشت نويسنده اين سطور پس از غور عميقتر در تاريخ اهل بيت عليهمالسلام به مناسبت تعليق و تصحيح اين کتاب، و دريافتي مستندتر از مطالبي که خوانده ميشود، به شدت بر خود لرزيدم و امروزه شبهه ميکنم که آيا نشستن در چنين مجالسي که اين گونه بيپروا به اهل بيت عصمت و طهارت نسبت دروغ ميدهند، گناهش کمتر از شرکت در مجالس فسق و فجور است؟! و آيا فسقي بالاتر از نسبت کذب به معصومين دادن، وجود دارد؟1 امروز وظيفه هر روحاني و عالم برجسته ديني، گوينده و واعظ تحصيل کرده و باتقوا است که با هر روشي که ميداند و ميتواند، به مقابله با اين سنت سيئه برخيزد و مداحان باتقوا و محب واقعي اهل بيت وظيفه دارند، يا خود به تحصيل چگونگي درک و فهم مناقب اهل بيت بپردازند و يا قبلا آن را به بزرگان ملا و تحصيل کرده، عرضه بدارند، اگر آن را تاييد کردند در مجالس بخوانند؛ و يا اين حرفه را کنار بگذارند و تصور نکنند مداحي و ذکر مناقب اهل بيت عليهمالسلام کاري سهل و بيتکلف و بيمسئوليت است. در گذشته مگر کسي جرأت ميکرد، بدون استناد به کتابهاي معتبر آن هم در برابر علماء و بزرگان دين، چيزي را به ائمه معصومين نسبت دهد؟! ولي امروز چه؟ از پدرم شنيدم که يکي از وعاظ معروف نجفي که در مشهد مقدس به منبر بوده نقل ميکردند که خدمت مرحوم آيةالله العظمي خوئي عرض کردم: در ايام ماه مبارک رمضان روضه بخوانم يا خير؟ ايشان فرمودند: «روزهات را بخور، روضه بخوان» معناي اين جمله آن است که اين روضههائي که معمولا خوانده ميشود، دروغ بسيار دارد و دروغ نسبت دادن به ائمه روزه را باطل ميکند و از مواردي است که اگر کسي مرتکب شود کفاره جمع به گردن او ميآيد! يعني اگر در حال روزه، يک دروغ به خدا و يا پيغمبر و ائمه معصومين عليهمالسلام نسبت دهد، روزه آن روزش که باطل ميشود، بماند بلکه ميبايست به جز قضاي آن روز، هم شصت روز روزه بگيرد و هم شصت مسکين را طعام دهد و هم يک بنده آزاد نمايد!! در رسالههاي علميه آمده است که برخي از اعمال به علت زشتي زياد اگر در روز ماه رمضان، روزهدار مرتکب شود، مستحق کفاره جمع است و آن موارد عبارت است از اين که روزه خود را به حرام - مانند شرب خمر، زنا و يا لواط - باطل کند و يکي هم دروغ بستن به خدا و پيغمبر و ائمه معصومين عليهمالسلام است. يعني اين عمل، همانند آن است که انسان در حال روزه، شرب خمر و يا زنا و لواط کند!! استغفرالله و نعوذ به. و آيا شايسته و رواست عالمان بزرگوار و شخصيتهاي برجسته معنوي که مردم به روش و منش آنان احترام گذاشته و دين خود را از آنان ميطلبند، بدون اعتراض در مجالسي شرکت کنند که يکي از بزرگترين گناهان کبيره - که همانا تحريف فرهنگ اهل بيت و نسبت ناروا به آنان است - را شاهد باشند و دم فرو بندند؟ و مردم عوام نيز به اعتبار همين حرکت، آن را مطابق با واقع تلقي کنند؟! آيا ميتوان در قيامت جواب آنها را داد و آيا حجت و دليل و بهانهاي براي اين تقصير در قيامت پيشبيني کردهايم؟!! بايد به اين نکته متوجه بود که به علت گسترش و شرائط ويژه اين مجالس، مردم دين خود را از همين طريق کسب ميکنند، و اگر اين سنگر باارزش روحانيت و پاسداران شريعت و اهل بيت عليهمالسلام به وجود عناصري نااهل آلوده گردد، و چارهاي انديشيده نشود، به مرور به جاي تبليغ فرهنگ اهل بيت منجر به تحريف اين فرهنگ خواهد شد، همچنان که مقداري شده است. و اين نتيجه سستي و يا ملاحظه کاريهاي بزرگان است. و عواقب اين فروگذاري سختتر از آن است که بتوان تحمل کرد.