بازگشت

مفسده بي توجهي در نقل


و گاه شود كه مؤلف كتاب به جهت اظهار طول باع، و كثرت تبحر و اطلاع، و داشتن كتاب بي حصر و احصاء و جامعيت كتاب، هركس هر چه در هر كتابي نوشته ضبط كند و در آن جا ثبت نمايد و از مفاسد عظيمه مترتبه بر آن غفلت نمايد. واهون آن مفاسد، سخريه و استهزاء بيگانگان از دين و ايمان است بر متناقضات و اكاذيب واضحه جمع شده در آن و تمسك كردن ايشان به خرابي جمله از اخبار موجوده در آن كتاب، بر خرابي و بي پايه اي ساير اخبار اماميه.

چنان كه گاهي خود اين جماعت بيگانه بعضي كرامات از بقاع مطهره ائمه طاهرين عليهم السلام جعل كنند و نشر دهند، و بعد از مدتي معلوم شود دروغ و بي اصل بود. و غرضشان از اين افترا نشر و ظهور، خلاف نماياندن به عوام كالانعام است كه ساير كرامات و معاجز كه اين طايفه براي ائمه خود نقل كنند، همه از اين رقم است. پس چنين مطالب واهيه و اخبار بي اصل و پايه را در كتاب درج كردن و به دست خود، دشمن را بر خود چيره و مسلط كردن، خلاف عقل و ديانت است. و از اين رقم كتاب است جمله از مؤلفات آقايان برغاني [1] قزويني رحمهم


الله ولكن در بعضي از آنها كار را بر ناظر بصير سهل كردند؛ زيرا كه در آنها مأخذ روايات و حكايات را ذكر مي كنند لهذا معتبر و غير معتبر آن معلوم و صحيح از سقيم جدا مي شود. و آنچه بي مأخذ است يا از ذكر آن از كثرت بي پايه اي شرم كنند، آن رقم را به لفظ «به روايتي» و «در روايتي» و «بعضي گفتند» و امثال اينها بيان مي كنند پس سبب اغراء ناظرين نشدند. ولكن بهتر آن بود كه اصلا متعرض نشوند؛ چه هر ناظري بهره اي از تميز ندارد. لهذا علماي درستكار از آن روايات اعراض كردند با داشتن يا ديدن آن مأخذ و اشتغال به تأليف در تمام عمر.


و گاه شود مؤلف كتاب از كثرت اخلاص و شوق نشر فضايل و گريستن بر مصائب سادات انام عليهم السلام با داشتن قوه تميز صحيح از سقيم، التفاتي به آنها نداشته و فرقي بين آنها نگذاشته؛ چه غرض او عظم دادن و بزرگ شمردن آن مصائب و سوزانيدن قلوب است. پس هر چه سبب آن باشد به قول بعضي از ظرفاء اين طايفه خوش آمد. بلكه كار را به آنجا رساند ه اخبار واهيه و حكايات كاذبه را به ذكر پاره اعتبارات ضعيفه و نكات سخيفه و استحسانات بارده به اعتقاد خود محكم كرده در اعداد احاديث معتبره درج نمايد.


پاورقي

[1] محتمل است مراد مؤلف از مؤلفات آقايان برغاني، بيشتر مؤلفات مرحوم شيخ محمد صالح برغاني قزويني حائري (1283 -  - 1271 - 1117) باشد. در سال وفات او اختلاف است. در مقدمه موسوعة البرغاني في فقه الشيعه که به قلم يکي از نوادگان او نوشته شده، سال وفات او را (1271) دانسته است. ولي کتب تراجم نقلهاي مختلفي دارند. ايشان داراي تأليفات بسياري است که قسمتي از آن، کتابهاي مقتل است. کتابهاي زير نگاشته ايشان در مقتل است که برخي از آنها به چاپ رسيده و معروف است و برخي احتمالا منتسب است. 1- «معدن البکاء في مقتل سيد الشهداء» مقتل بزرگي است که در 14 مجلس و يک خاتمه سامان يافته است (الذريعة، ج 21، ص 221) 2- «مفتاح البکاء» اين کتاب را به فارسي نگاشته و در چند مجلس مرتب شده است (الذريعة، ج 21، ص 321). 3- «مجمع المصائب» مقتلي به فارسي است (الذريعة، 20، ص 44). 4- «مخزن البکاء في مقتل سيد الشهداء» که در سال 1261 به فارسي تأليف شده و در سال 1285 براي بار اول در ايران به چاپ رسيده است و چاپ ششم آن در سال 1308 انجام پذيرفته است (الذريعة، ج 20، ص 225؛ فهرست کتابهاي چاپي فارسي، خانبابامشار؛ ج 3، ص 519 - 518) 5- «منبع‏البکاء في مقتل سيدالشهداء» صاحب ذريعه مي‏گويد: در اين کتاب بر اخبار معتبر اکتفا کرده است (الذريعة:ج 22، ص 358) 6- «کنز البکاء في مقتل سيد الشهداء» (الذريعة، ج 18، ص 139) 7- «کنز الباکين في المصائب» اين کتاب فارسي است و در چهار جلد بزرگ سامان يافته و شامل مصائب تمامي ائمه معصومين عليهم‏السلام است (الذريعة، ج 18، ص 166).