بازگشت

دروغ براي دفع ضرر


اول آن كه: در وقت ضرورت به دروغ گفتن به جهت دفع شر و خلاص شدن، آيا جايز است دروغ مطلقا يا جواز آن در آن وقت، مقيد است به آن كسي كه نداند يا نتواند كه توريه كند؟ به اين كه بگويد كلامي و قصد كند از آن، معني صحيح واقعي را؛ ولكن غرضش در گفتن اين كلام كه ظاهر معني آن دروغ است و مخاطب به همان قناعت كرده، دست از او مي كشد در مثل موارد مذكوره. و مثل آن كه كسي در خانه اذن مي طلبد، خادم صاحب خانه به امر او يا به جهت ميل او مي گويد: «اين جا نيست» و غرض او از اين جا، محل معيني از خانه است كه در آن جا نيست ولكن آن شخص از كلمه اين


جا، خانه، مي فهمد (چنان كه ظاهر اوست)، پس بر مي گردد. و در كتاب «سرائر» شيخ فقيه ابن ادريس حلي مروي است از ابن بكير كه گفت: عرض كردم به حضرت صادق عليه السلام مردي است، كسي از او اذن مي طلبد پس مي گويد به كنيزك خود، بگو: اين جا نيست؛ يعني جاي معين خالي از خانه. فرمود: باكي نيست و اين دروغ نيست. [1] .

پس اگر بداند و بتواند توريه كردن را، به توريه سخن بگويد و از خود ضرر و شر را دفع كند و دروغ گفتن براي او جايز نيست؛ زيرا كه با دست زدن به توريه، ضرورتي ندارد به دروغ گفتن. و اين مختار جماعتي از اكابر محققين است [2] و لكن در اين مقام كلام بسيار است و محل آن فقه است و تكليف هر مقلدي رجوع به مجتهدي است كه او را ملجأ خود قرار داده، به هر نحو اذن داد، به همان قسم عمل كند.


پاورقي

[1] کتاب‏السرائر، ابن ادريس، تحقيق جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ج 3، ص 632 «عنه عن ابي عبدالله عليه‏السلام في الرجل يستاذن عليه فيقول لجاريته قولي ليس هو هاهنا. قل لا بأس ليس بکذب عنيد».

[2] رک: المکاسب، شيخ انصاري، تحقيق و تعليق سيد احمد کلانتر، ج 4، ص 187. شيخ در مکاسب اين قول را به مشهور نسبت داده و آن را مختار مفيد در «المقنعه» و شيخ طوسي در «المبسوط» و ابن زهره در «الغنيه» و ابن ادريس در «السرائر» و محقق در «الشرايع» و «قواعد» و شهيد اول در «اللمعه» و شهيد ثاني در «شرح لمعه» و علامه حلي در «تحرير الاحکام» و محقق کرکي در «جامع‏المقاصد» و سيد علي طباطبائي در «رياض‏الاحکام» دانسته است و برخي از عبارات آنها را نقل کرده است.