بازگشت

موارد استثناء در دروغ


و در «كافي» مروي است از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود:

هر دروغي، روزي از صاحبش پرسيده خواهد شد مگر دروغي كه در يكي از


سه كس باشد: مردي كه حيلت كند در جنگ خود با دشمن دين. پس بار آن دروغ از او گرفته شد؛ يا مردي كه اصلاح كند ميان دو كس كه ميان ايشان فسادي به هم رسيده. ملاقات مي كند اين را به سخني، غير آن سخني كه ملاقات مي كند ديگري را به آن. اراده به اين، اصلاح و فسادي كه ما بين ايشان است؛ يا مردي كه وعده كرده اهل خود را چيزي، و اراده ندارد به وعده خود وفا كند. [1] .

و سبط شيخ طبرسي اين خبر را در «مشكوة» خود نقل كرده با زيادتي در آخر آن كه غرضش از وعده دادن دفع شر اهل است از خود [2] .

و نيز روايت كرده از حضرت امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود: جميع دروغ گفتنها معصيت است جز دروغي كه نفعي از آن به مؤمني برساني؛ يا دفع كني به آن ضرري از دين مسلمي. [3] .

و در «جامع الاخبار» مروي است از جناب صادق عليه السلام كه فرمود: تمام دروغگويي مذموم است مگر دو امر: دفع شر ظلمه يا اصلاح حال ميان خلق. [4] .


و در «كافي» مروي است از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم كه فرمود: بدترين روايتها، روايت دروغ است. [5] .

و نيز روايت كرده از حسن صيقل كه گفت: گفتم به حضرت صادق عليه السلام كه روايت كردند براي ما از امام محمد باقر عليه السلام در قول يوسف (يعني گماشتگانش كه به فرموده او گفتند) ايها العير انكم لسارقون اي قافله به درستي كه شما همه دزدانيد. پس حضرت باقر عليه السلام فرمود: كه ندزديده بودند و دروغ نگفت يوسف. و ابراهيم عليه السلام گفت: (يعني پرسيدند از قول او كه فرمود): بل فعله كبيرهم هذا فاسئلوهم ان كانوا ينطقون [6] بلكه پاره پاره كرد آن بتان را، بزرگ بتان. پس سئوال كنيد از بتان اگر سخن مي گويند (در وقت عرض حاجت به آنها) پس حضرت فرمود و الله نه آنها كردند (يعني پاره پاره كردن و سخن گفتن را) و نه ابراهيم عليه السلام دروغ گفت. پس حضرت صادق عليه السلام به حسن فرمود: چيست نزد شما در اين روايت (يعني توجيه آن چيست)؟ عرض كرد: نيست نزد ما مگر تسليم و قبول كردن حق. حضرت فرمود: خداوند دوست داشته دو چيز را و دشمن داشته دو چيز را: دوست داشته رفتار متكبرانه را در ميان دو صف لشگر براي جنگ، و دوست داشته دروغ را در مقام اصلاح. و دشمن داشته رفتار متبكرانه را در كوچه ها، و دشمن داسته دروغ را در غير مقام اصلاح. [7] .

آنگاه بيان فرمود كه قصد حضرت خليل و صديق عليهم السلام از آن كلام اصلاح بود.



پاورقي

[1] اصول کافي، کليني، تحقيق علي اکبر غفاري، ج 2، ص 342، باب‏الکذب، حديث 18.... عن عيسي بن حسان سمعت اباعبدالله عليه‏السلام يقول: «کل کذب مسئول عنه صاحبه يوما الا[کذبا]في ثلالة: رجل کائد في حربه فهو موضوع عنه، او رجل اصلح بين اثنين يلقي هذا بغير به هذا يريد بذلک الا صلاح ما بينهما، او رجل اصلح بين اثنين يلقي هذا بغير به هذا يريد بذلک الا صلاح ما بينهما، او رجل وعد اهله شيئا و هو لا يريد أن يتم لهم». به همين مضمون روايتي از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: «لا يصلح الکذب الا في ثلاثه مواطن: کذب الرجل لامرأته، و کذب الرجل يمشي بين الرجلين ليصلح بينهما، و کذب الامام عدوه فان الحرب خدعة» دروغ جايز نيست مگر در سه جا: دروغ مرد به همسر خودش و دروغي که براي آشتي دادن دو نفر گفته مي‏شود و دروغ فرمانده به دشمنش؛ زيرا جنگ فريب است. جعفريات، اشعث کوفي، ص 170.

[2] مشکوةالانوار، ابوالفضل علي الطبرسي، قدم له صالح الجعفري، ص 176، باب سوم، فصل 21. و زيادتي آن اين است: «يريد بذلک دفعها».

[3] همان، ص 176 «الکذب کله اثم الا ما نفعت به مومنا و دفعت به عن دين المسلم».

[4] جامع‏الاخبار، تاج‏الدين محمد بن محمد الشعيري، ص 145، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1406. «الکذب مذموم الا في امرين دفع شرالظلمة و اصلاح ذات‏البين».

[5] يوسف، س 12، آيه 70.

[6] انبياء، س 21، آيه 63.

[7] اصول کافي، کليني، تحقيق علي اکبر غفاري، ج 2، ص 341، باب‏الکذب، حديث 17. و در حديث 22 از همين باب قسمتي از اين روايت را با سند ديگري نقل کرده است.