بازگشت

اخذ اجرت در عبادات


بلكه روضه خوان با تقوا و ديانت، بايد راه جواز اين قسم تجارت و حليت آنچه مي گيرد به عوض اين خواندن را، به زحمت پيدا كند و از آن كه رقبه تقليد آن را برگردن خود نهاده، سؤال كند، و قسم جايز آن را از آن صوري كه در آن و در امثال آن از مستحبات تصوير نموده اند، به دست آورد


كه آيا در معامله بر اين عمل و امثال آن از مستحبات، اجرت در مقابل عنوان نيابت از صاحب وجه است؟ چنان كه در اجاره بر زيارت يا حج از غير فرموده اند كه اجرت در مقابل عنوان نيابت در زيارت يا حج است، نه در مقابل نفس عمل زيارت و حج. پس بنابراين وجه مي بايد اجير در ابتداي شروع در عمل، قصد كند كه نايب باشد از جانب آن كه او را اجير كرده و اجرت داده و به قصد نيابت از او زيارت كند يا حج نمايد يا روضه بخواند. پس في الحقيقه آنچه مي گيرد، در مقابل اين عمل خواهد بود كه خود را نايب از غير در عمل حج مثلا قرار داده كه پس از قصد نيابت، چنان است كه گويا اجرت دهنده خود، زيارت يا حج بجاي آورده و يا روضه خوانده است به توسط نايب از او. و بنابراين وجه مي بايد قصد قربت در عمل زيارت يا حج با ابكاء كه عنوان عمل روضه خوان است، از اجير نائب محقق باشد تا عملي كه به نيابت غير كرده علي وجه العباده از او واقع شود و مستحق اجرت گردد. كه هر گاه آن عمل از اجير نائب بر وجه عبادت و به قصد قربت واقع نشود، به هيچ وجه مستحق اجرت نخواهد بود. و يا آن كه اجرت روضه خوان در مقابل نفس آن عملي است كه در مقام امتثال امر شارع مقدس به ابكاء بجاي آورده؛ چه به قصد نيابت از صاحب وجه باشد يا نباشد.و يا اين كه جواز اخذ اجرت بر اين عمل مطلق و اعم از صورت سابقه نيز خواهد بود با اين كه هر چند بي قصد قربت باشد، در مقام امتثال امر شرع به ابكاء نباشد همينقدر كه فقرات مخصوصه را مي خواند، كافي است و اجرت در مقابل نفس آن خواندن است كه بسا باشد سبب گريه غير گردد؛ بدون ملاحظه اين كه آن عمل محسوب از عبادت باشد. بالجمله در همه اين مقامات سخن بسيار و كلام طولاني است و اشباه آن محل گفتگوي فقهاي اعلام است چنان كه شطري از كلام در اين مقام را در مسأله اخذ اجرت بر اذان گفتن - كه در ميان مستحبات نظير عمل روضه


خواني است - مشروحا ذكر فرمودند. و اگر چه در آن مسأله بعضي، در بعض صور تصريح به جواز فرمودند ولي قول مشهور ميان علماي اعلام، حرمت اخذ اجرت است و در آن باب اخبار بسيار نيز وارد است. [1] .

ثقه الاسلام كليني در «كافي» و شيخ طوسي در «تهذيب» به سند بسيار معتبر روايت كرده اند از حضرت ابي جعفر يعني امام محمد باقر عليهم السلام كه فرموده: نماز كرده نمي شود در پشت سر آن كه مي طلبد براي گفتن اذان و كردن نماز مزدرا؛ و شهادتش مقبول نيست. [2] .

و شيخ صدوق در «فقيه» به سند صحيح همين خبر را نقل كرده ولي در آن جا مذكور است: كردن نماز به ايشان كه مراد امامت است. [3] .


و نيز شيخ صدوق در كتاب «فقيه» روايت كرده از اميرالمومنين عليه السلام كه: مردي خدمت آن حضرت رسيد و عرض كرد يا اميرالمومنين سوگند به خداي كه من تو را دوست دارم براي خداوند جل جلاله. پس حضرت به او فرمود: لكن من ترا دشمن دارم براي خداوند. عرض كرد چرا؟ فرمود: زيرا كه تو در اذان طلب مي كني كسب را؛ (يعني اذان مي گوئي براي گرفتن مال). [4] .

و شيخ طوسي همين خبر را در «تهذيب» نقل كرده بازيادتي كه فرمود: و بر تعليم قرآن مزد مي گيري. و شنيدم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمود هر كس بر تعليم قرآن مزد بگيرد، حظ او در قيامت همان است كه گرفته. [5] .


و نيز شيخ در آن كتاب از آن جناب روايت كرده كه فرمود: آخر چيزي كه مفارقت كردم بر آن حبيب قلبم (يعني رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم) را، آن بود كه فرمود يا علي هرگاه نماز كردي، نماز كن نماز ضعيفترين آنان كه در پشت سر تواند (يعني مامومين) و موذني نگير كه بر اذان گفتن اجرت مي گيرد. [6] .

و در كتاب «جعفريات» از آن جناب مروي است كه اجرت موذن را از اقسام سحت شمردند؛ [7] مثل قيمت ميته و نظاير آن. و غير اينها از اخبار بسيار كه در محلش ثبت شده.


پاورقي

[1] رک: تهذيب‏الاحکام، شيخ طوسي، تحقيق سيد حسن الموسوي الخراسان، ج 2، ص 283، حديث 1129؛ من لا يحضره الفقيه، صدوق، ج 1، ص 184، حديث 870، وسايل‏الشيعه، حر عاملي، ج 4، ص 666، باب 38، جواهرالکلام، شيخ محمد حسن نجفي،تصحيح شيخ عباس قوچاني، ج 9، ص 71؛ مدارک‏الاحکام، سيد محمد موسوي عاملي، تحقيق مؤسسه آل‏البيت، ج 3، ص 276؛ جامع المقاصد، محقق کرکي، تحقيق مؤسسه آل‏البيت، ج 2،ص 177؛ الحدائق‏الناظرة، شيخ يوسف بحراني، تحقيق محمد تقي ايرواني، ج 7، ص 350؛ مستدرک‏الوسائل، محدث نوري، تحقيق مؤسسه آل‏البيت، ج 4، ص 51، باب 30.

[2] فروغ کافي، کليني، تحقيق علي اکبر غفاري، ج 7، ص 396، باب مايرو من الشهود، حديث 11. عن العلاء بن سيابه عن ابي جعفر عليه‏السلام قال: «لا يصلي خلف من يبتغي علي الاذان و الصلاة الاجر و لاتقبل شهادته» مجلسي در مرأت العقول سند اين حديث را مجهول دانسته است. مرأت العقول، مجلسي، ج 24، ص 250، تهذيب‏الاحکام، شيخ طوسي،تحقيق سيد حسن الموسوي الخراسان، ج 6، ص 243، باب 91، حديث 606. سند حديث در کافي و تهذيب يکي است.

[3] من لايحضره الفقيه، صدوق، حقيق سيد حسن الموسوي الخراسان، ج 3، ص 27. روي محمد بن مسلم عن ابي جعفر عليه‏السلام قال: «لا تصلي خلف من يبغي علي الاذان و الصلاة بالناس اجرا و لاتقبل شهادته».

[4] همان، ج 3، ص 109، حديث 461. «و اتي رجل اميرالمومنين عليه‏السلام فقال: يا اميرالمومنين و الله اني لاحبک فقال له: و لکني ابغضک قال: و لم؟ قال: لانک تبغي في الاذان کسبا و تاخذ علي تعليم القرآن اجرا. قال علي عليه‏السلام: من اخذ علي تعليم القرآن اجرا کان حظه يوم القيامة» رک ايضا: الاستبصار، شيخ طوسي، تحقيق سيد حسن خرسان، ج 3، ص 65، باب 38، حديث 2. قسمت آخر در اين مأخذ نيامده است.

[5] تهذيب‏الاحکام، شيخ طوسي، تحقيق سيد حسن خرسان، ج 6، ص 376، حديث 1099. که در فقيه جمله اخير را از خود اميرالمومنين نقل کرده ولي در تهذيب اميرالمومنين عليه‏السلام جمله آخر را به پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نسبت داده است. در اين باب روايات بسيار است توجه به اين دو قطعه از کلام پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم که در آخرين خطبه ايشان ايراد شده شايسته است. قال: و من قرأ القرآن يريد به السمعه و التماس شي‏ء لقي‏الله تعالي يوم‏القيامة وجهه مظلم ليس عليه لحم... و من تعلم القرآن يريده رياء و سمعة ليماري به السفهاء و يباهي به العماء و بطلب به الدنيا بد الله عزوجل عظامه يوم‏القيامة و لم يکن في النار اشد عذابا منه و ليس نوع من انواع العذاب الا و يعذب به من شدة غضب الله عليه و سخطه...،» ثواب‏الاعمال و عقاب‏الاعمال، صدوق، قم له سيد حسن خرسان، ص 286 و 293، قم، منشورات‏الرضي، طبع دوم، 1368 ش. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: هر کس قرائت قرآن کند و قصد او خودنمايي و يا تقاضاي چيزي[از مردم]باشد. در قيامت خداوند را ملاقات کند در حالي که صورتش سياه است و بدون گوشت... و هر کس قرآن را بياموزاند و قصد او خودنمايي باشد تا با ناخردان به جدال پردازد و بر دانشمندان فخر فرو شد و به آن دنيا طلبي کند، خداوند در قيامت استخوانهايش را از هم جدا کند و کسي در آتش، عذابش سختتر از او نيست، و عذابي نيست مگر اين که خداوند او را به آن عذاب خواهد کرد از فرط خشم خداوند بر او!.

[6] تهذيب‏الاحکام، شيخ طوسي، تحقيق سيد حسن خرسان، ج 2، ص 283، حديث 1129. قال: «آخر ما فارقت عليه حبيب قلبي أن قال يا علي اذا صليت فصل صلاة اضعف من خلفک و لا تتخذن موذنا ياخذ علي اذانه اجرا» در کنز العمال روايتي از عثمان بن ابي العاص ثقفي نقل کرده که گفته است: «آخر ما عهد الي النبي صلي الله عليه و آله و سلم ان اتخذ موذنا لاياخذ علي اذانه اجرا». رک: کنز العمال، هندي، تصحيح و ضبط شيخ بکري حياني، شيخ صفوة السقا، ج 8، ص 352، حديث 23224، بيروت، موسسه‏الرسالة، طبع پنجم، 1405 ه- 1985 م.

[7] کتاب جعفريات، ابي علي محمد بن محمد الاشعث الکوفي، ص 180، کتاب‏التفسير، تهران، انتشارات مروي، بي‏تا. باسناده عن جعفر بن محمد عن ابيه عن جده علي بن الحسين عن ابيه عن علي ابن ابي طالب عليهم‏السلام قال: «من السحت ثمن الميتة و ثمن اللقاح.... و اجر القاري اللذي لايقرأ القرآن الا باجر و لاياس أن يجري له من بيت المال و الهدية يلتمس افضل منها.... و اجرا الموذن الا موذن يجري عليه من بيت المال.