بازگشت

زمينه هاي تحريف


در انگيزه هاي تحريف در يك مكتب الهي، سخن بسيار رفته است و در اين مقدمه بر آن چيزي نمي افزاييم؛ ولي توجه به اين نكته حائز اهميت است كه تحريف همواره به وسيله مغرضان صورت نگرفته است. بسياري از تحريفها در مكاتب الهي، به دست معتقدان ناآشنا تحقق پذيرفته است. تحريف امر آني و يكباره نيست، نيازمند زمان و زمينه هايي است كه ممكن است در طول ساليان دراز فراهم شود: زيرا به يكباره، حتما مقبوليت نخواهد يافت.

آنچه در مسئله تحريف مي بايست مد نظر باشد اين است كه نبايد گذاشت سليقه هاي ناروا و دخالتهاي افراد ناآشنا در مكتب فزوني يابد و هر كس به خود حق دهد، بدون كسب لياقت و شايستگي و تحصيل و تهذيب، به تبيين و تبليغ و اظهار نظر در مسايل ديني بپردازد. ثانيا: همواره مي بايست، زمينه نقادي عالمان ديني را به عنوان يك اصل اساسي فراهم آورد. تعصب ورزي، روش خطرناكي است كه در بسياري مواقع، ضمن جري سازي انسانهاي معتقد ولي ناآشنا به عمق فرهنگ ديني، دانشمندان را از رويارويي و نقادي باز مي داردو دست نوآوران در مسايل ديني را بازتر خواهد كرد و هر گونه مخالفتي به عنوان مخالفت با مكتب تلقي خواهد شد. در انگيزه ها و زمينه هاي تحريف، ابعاد گوناگوني مورد توجه قرار گرفته است؛ ولي با توجه به بحث نسبتا دراز دامن اين مقدمه، شايد بتوان اختلاط ميان اين دو وجهه را، زمينه اي براي تحريف در زندگي معصومين عليهم السلام دانست. آنچه امروز در مصائب و يا حتي مناقب اهل بيت عليهم السلام در برخي كتابهاي غير معتبر ديده مي شود و يا از لسان برخي واعظان و مداحان شنيده مي شود، و يا افسانه هايي بي ماخذ كه به برخي از ائمه معصومين نسبت داده مي شود، و يا فضاهاي دروغيني كه به نام اهل بيت


عليهم السلام فراهم مي آيد، توجيه آنها چيست؟! برخي واقعا بر اين باوراند: كه ما با اين سخنان،محبت اهل بيت را در دل مردم جاي داده و نام آنها را زنده نگه مي داريم! آيا مي توان انگيزه همه آنها را كاسبكارانه و براي جلب عوام دانست؟! اگر بتوان اين نسبت را به عده اي داد، در برخي اين اتهام غيرباور است. فاضل دربندي يكي از بزرگان زمان خويش است و در ارادت او به اهل بيت عليهم السلام نبايد ترديد كرد؛ مرحوم ملامهدي نراقي صاحب كتاب پرافسانه «محرق القلوب» از اعاظم علماء و فقهاءست، چنين خطايي با اين انگيزه ها، بسيار بعيد بلكه غير محتمل است. به نظر نگارنده اين بي مبالاتي، ناشي از همان اختلاط ميان وجهه ثبوتي و اثباتي معصومين است. آنها از طرفي با مقام ثبوتي اهل بيت روبرو بوده اند كه به حق، تصوير كامل از آن غير ممكن است و از طرفي با زندگي و حوادث زمانه آنها، كه بيشتر جنبه اثباتي داشته و چندان براي اثبات مقام ثبوت نيز كارآيي نداشته است. مذاق عوام به شنيدن غرائب و مناقب عجيبه نيز، در اين بي مبالاتي عالمان موثر افتاده، لذا هر آنچه در زندگي ائمه عليهم السلام از عجائب و غرائب بيشتر باشد، براي آنها در مقام ثبوت توجيه پذير بوده و آن را كاري در جهت ترويج ائمه مي دانستند زيرا در اين مقام، هر غيرممكني ممكن خواهد شد و به مرور پا را از استناد، به سليقه و ذوقيات كشانده و هر آنچه را در مقام ترويج اهل بيت باشد، مجاز دانستند. غافل از آن كه اين كار فتح باب خطرناكي است كه حداقل آن تحريف در زندگي معصومين است. امروز هستند افرادي كه دروغ بستن به اهل بيت را - اگر به ظاهر در بالا بردن شأن آنها نزد مخاطبان مؤثر باشد - مجاز بدانند! شما اين نظر را با جرياني كه شهيد ثاني عليه الرحمة در كتاب «الدراية» در مورد جعل حديث درباره ثواب سوره ها و برخي از آيات قرآن نقل مي كند، مقايسه كنيد! اگر بنا باشد با هر روشي به تبليغ دين پرداخته شود و راهي كه صد در صد حرمت شرعي دارد - و تنها موردي است كه به قول شهيد ثاني در مورد آن مي توان ادعاي تواتر كرد - با هدف هر چند پسنديده توجيه شود، با دزدي كه براي انفاق دزدي مي كند چه تفاوتي دارد؟! اگر مردم در آينده بفهمند، آنچه به آنها گفته شده آن هم از طرف فردي كه به ظاهر


عالم است. دروغ و دست ساز خود او بوده، چيزي از دين و دينداري براي ايشان باقي خواهد ماند؟! آيا واقعا معصومين نيازمند چنين تبليغي هستند و يا عاجز از معرفي خود، و يا اين كه در كلام و كردار آنها چيزي يافت نمي شود كه معرف آنها به مردم باشد، كه حتما مي بايست با دروغ و افسانه به جلب مردم پرداخته شود؟! اصولا هنگامي كه چنين تصور شود كه اعمال هر نوع سليقه براي معرفي دين و يا دينداران كردن مردم، بدون رعايت حدود و مقررات و اصول پيش بيني شده، مجاز است بايد هر روز به انتظار سختي نو و بدعتي جديد به نام دين بود و ديگر دريافت دين آنچنان كه بوده، غيرممكن خواهد شد. براي درك اين قضيه فقط كافي است برخي از مصائب معروف و متعارفي را كه از زبان او وعاظ و مداحان شنيده ايد، با مدارك و مأخذ معتبر تطبيق نماييد. به زودي درخواهيد يافت كه بر سر اين ائمه مظلوم عليهم صلوات الله چه آورده اند! مولف عاليمقام اين كتاب، فردي است كه عمري را براي احياء فرهنگ اهل بيت و ثبت و ضبط آثار آنها مصروف كرده و به كم مبالاتي هم متهم است. اين كتاب را كه آخرين اثر علمي اوست - و پس از موسوعه ارزشمند «مستدرك وسايل الشيعه» تاليف شده - به دقت مطالعه كنيد. كلماتي بر قلم اين عالم بزرگوار رفته است، كه عمق خشم و نگراني او را نشان مي دهد. آن هم از كساني كه به نام دين و اهل بيت عليهم السلام سخن مي گويند و به آنها ارادت مي ورزند و تاكيد ايشان بر دو اصل صدق و اخلاص در تبليغ، نشان از دريافت صحيح او از وقايع زمانه خود و درك واقعگرايانه از معضلات اجتماعي دارد و به حق در نوع و موضوع خود كم نظير است. آنچه را مرا به تصحيح و تحقيق آن واداشت، ضمن اتقان و استواري اين متن در موضوع خود، توجه دادن به معضلي است كه امروز نيز باگستردگي بيشتر در جريان است و به يقين سخن مردي مهذب و پارسا و محدثي عاليمقام و برجسته، تاثيري بيشتر خواهد داشت. اگر چه پس از انتشار اين كتاب با تصحيح محقق ارجمند جناب آقاي استاد ولي، از انتشار آن صرف نظر كردم؛ ولي بعد از مشورت با دوستان و به علت توضيحات و پانوشتهاي خاص اين اثر، بر آن شدم كه آن را منتشر كنم. به يقين كاستي هاي اين اثر اندك نيست؛ ولي بضاعت اندك و مشغله بسيار، بيش از


اين مرا موفق نداشت. در مقدمه هر اثر، پرداختن به شرح حال مولف يك سنت حسنه است؛ ولي چون شرح حال محدث نوري در بسياري از تراجم و قابل دسترسي بود، آن را تكرار مي دانستم.در نظر داشتم تحليلي در جهت روند فكري محدث نوري با استفاده از آثار آن بزرگوار را مقدمه اين كتاب قرار دهم و به بررسي تحليلي تر مجموعه آثار او بپردازم. گرچه مقدمات آن را فراهم كردم، ولي تدوين آن نياز به فرصتي بيشتر داشت. بنابراين مقدمه فعلي را كه قبلا در يكي از نشريات كشور نيز منتشر شد، به جهت ارتباط با موضوع اين كتاب، مقدمه اين اثر قرار دادم و اميدوارم مفيد باشد. آنچه در ذيل كلمات محدث نوري آورده ام، يادداشتهايي است كه با ايجاد ارتباط ميان آن و سخن مولف، نقل آن را مفيد تشخيص دادم. حرفهاي تازه اي براي اهل فن نيست، سخنان شنيده اي است كه براي برخي گفتن آن محذور داشته، و امروز نيز شايد! ولي اداي تكليف و وظيفه دفاع از فرهنگ اهل بيت عليهم السلام رودربايستي بردار نيست، همچنان كه براي مولف اين كتاب چنين بوده. اگر ما در آينده شاهد چند اثر جدي همچون «لؤلؤ و مرجان» از عالمان بزرگوار باشيم، دامنه سخنان بي ماخذ و دروغهاي شاخدار كاسته خواهد شد؛ ولي اگر بنا باشد، همه در خلوت، سخن را تاييد كنند ولي همت و جرأتي به خرج ندهند، بايد هر سال بيش از سال قبل شاهد آلوده سازي اين فرهنگ باشيم و حتما در برابر اهل بيت عليهم السلام مسؤول خواهيم بود. اللهم وفقنا لما تحب و ترضي مصطفي درايتي 23 رمضان، 1418 بسم الله الرحمن الرحيم لؤلؤ و مرجان مؤلف: ميرزا حسين نوري طبرسي تصحيح و تعليق: مصطفي درايتي