بازگشت

علم امام


امام به حقايق جهان هستي به اذن خدا واقف است اعم از آنها كه تحت حس قرار دارند و آنها كه بيرون از دايره حس مي باشند. مانند موجودات آسماني و حوادث گذشته و وقايع آينده. وو راه اثبات علم امام از راه نقل روايات متواتري است كه در جوامع حديث شيعه مانند: كافي، بصائر و كتب صدوق و بحار الانوار و غير آنها ضبط شده است. به موجب اين روايات زياد، امام از راه موهبت الهي نه از راه اكتساب، به همه چيز واقف و از همه چيز آگاه است و هر چه را بخواهد به اذن خدا به ادني توجهي مي داند.

به موجب روايات فراواني كه در منابع حديثي وارد شده است، منابع علم امام متعدد و متنوع است. در درجه اول مسأله آگاهي آنها به تمام معاني قرآن مجيد است و در درجه دوم علومي است كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله به آنها رسيده است و در درجه بعد تأييدات الهي و الهامات قلبي و ارتباط با فرشتگان و عالم غيب است. از بعضي روايات استفاده مي شود كه در هر شب جمعه روح امامان علوم و دانشهاي تازه اي را از سوي خداوند دريافت مي دارند، از جمله حديثي از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: ما در هر شب جمعه خوشحالي تازه اي داريم.

راوي مي گويد گفتم: خداوند بر سرور شما بيفزايد منظورتان از اين خوشحالي چيست؟ فرمود:


«اذا كان ليلة الجمعة و افي رسول الله العرش و وافي الأئمة معه و وافينا معهم فلا ترد ارواحنا الي ابداننا الا بعلم مستفاد و لولا ذلك لا نفدنا» [1] «هنگامي كه شب جمعه مي شود (روح مقدس) رسول خدا صلي الله عليه و آله به عرش الهي مي رود و ارواح ائمه نيز با او ملاقات مي كنند (و روح) من نيز با آنها به آنجا مي رود، سپس روح ما به بدن ما باز نمي گردد مگر با علم و دانش جديدي و اگر چنين نبود، دانش ما پايان مي گرفت».

در بسياري از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامي در آخرين لحظات زندگي خود علم امامت را به امام پس از خود تحويل مي دهد [2] .

در همان باب روايات متعدد ديگري در اين زمينه نيز ديده مي شود كه اينجا جاي شرح آنها نيست.

با توجه به اين روايات، معلوم مي شود كه منابع علمي امامان مسأله ساده اي نيست، منابعي در اختيار آن بزرگواران است كه آنها را از ساير مردم ممتاز مي سازد [3] .

و از راه عقل نيز براهيني است كه به موجب آنها امام عليه السلام به


حسب مقام نورانيت خود كامل ترين انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدائي و بالفعل به همه چيز عالم و به هر واقعه شخصي آشناست و به حسب وجود عنصري خود به هر سوي توجه كند براي وي حقائق روشن مي شود.


پاورقي

[1] اصول کافي: ج 1، ص 254 (باب في ان الائمة يزدادون في ليلة الجمعة).

[2] همان ج 1، ص 239.

[3] پيام قرآن، ج 9، ص 134.