بازگشت

زيارت كربلا


جـلوه ديـگـري از احـيـاگـري نـسـبـت بـه قيام عاشورا، حضور در كنار تربت آن احياگران دين و زيـارت مـرقـد امام حسين (ع) در كربلاست. غير از آثار تربيتي، روحي و سازندگيهاي معنوي و اخـلاقـي كـه در زيـارتِ تـربـت پاكان و مزار اولياي دين نهفته است. زيارت كربلا ويژگي ديگري هم دارد وآن بهره گرفتن از اين كانون شور و حماسه براي مبارزه در راه حق و جانفشاني در راه دين و خداست.

عـلي رغـم مـمـنـوعـيـّتـهـايـي كه از سوي خلفاي اموي و عباسي نسبت به زيارت كربلا انجام مي گـرفـت، امـامـان پـيـوسـتـه بـه آن تـشـويـق و تـوصـيـه مـي كـردنـد و بـا بـيـان فـضـايـل بـيـشـمـار بـراي زائران قـبـر سيدالشهدا(ع)، برنامه داشتند كه اين كانون معنويّت و شـور و حـمـاسـه، پـيـوسـتـه زنـده و مـطرح بماند و آن را يكي از نشانه هاي هم خطّي با امامان و وفاي به عهد و بيعت شيعه با ائمّه (ع) مي دانستند.

امام صادق (ع) فرمود:

(مـَنْ لَمْ يـَأتِ قـَبـْرَ الْحـُسـَيـْن (ع) وَ هـُوَ يـَزْعـَمُ اَنَّهُ لَنـا شـيعَةٌ حَتّي يَمُوتَ فَلَيْسَ هُوَ لَنا بِشيعَةٍ) [1] .

كـسـي كـه به زيارت حسين بن علي (ع) نرود تا بميرد، هر چند خود را شيعه ما بپندارد، شيعه و پيرو ما نيست.

در روايت ديگري فرموده است:

(زَيـارَةُ الْحـُسـَيـْنِ بـْنِ عـَلِيُّ واجـِبـَةٌ عـَلي كـُلِّ مـَنْ يـُقـِرُّ لِلْحـُسـَيـْنِ بـِالاِْمـامـَةِ مـِنَ اللّه عَزَّوَجَلَّ) [2] .

هـركـس كـه بـه امـامـت حـسـيـن بـن عـلي (ع) از نـاحـيـه خـداونـد متعال معتقد است، زيارت آن حضرت بر او واجب است.

دعـوتـي كـه از سـوي ائمـّه نـسـبـت بـه اين زيارت انجام گرفته و حتّي در شرايط خوف و خطر و نـاامـنـي فضيلت و ثواب بيشتري براي آن بيان شده است، نشانه نقش احياگري زيارت نسبت بـه حـمـاسـه عـاشـورا و ارزشـهـا و پيامهاي آن است. امام صادق (ع) به (ابن بُكير) كه درباره خوفناك بودن راه و منطقه زيارتي سيدالشهدا(ع) سخن مي گفت، فرمود:

(اي ابـن بـكير! آيا دوست نداري خداوند، تو را در راه ما ترسان ببيند؟ آيا نمي داني كه هر كس بـه خـاطـر مـا در هـراس و بـيـم افـتـد، خـداونـد او را در سـايـه عـرش خـويـش قـرار مـي دهد؟) [3] .

در حديث ديگري امام صادق (ع) به محمد بن مسلم درباره همين مسأله فرمود:

(ما كانَ مِنْ هذا اَشدَّ فَالثَّوابُ فيهِ عَلي قَدْرِ الْخَوْفِ وَ مَنْ خافَ في اِتْيانِهِ آمَنَ اللّهُ رَوْعَتَهُ يَوْمَ يَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمينَ) [4] .

هر چه اين مسأله، دشوارتر و پرمخاطره تر باشد، پاداش زيارت هم به اندازه آن هراس است. هر كس در راه زيارت حسين (ع) به خطر و هراس افتد، خداوند او را از ترس و وحشت در روز قيامت، ايمن مي سازد.

و در حـديـثـي فـرمـود: (ايـتُوا قَبْرَ الْحُسَيْنِ كُلَّ سَنَةٍ مَرَّةً) [5] ، سالي يك بار به زيارت قبر امام حسين (ع) برويد.

زيـارت كـربـلا ازآنـجـا كـه مـنـشـاء حـركـت و نـهـضـت و تـجـمـّع هـواداران انـقـلابـي اهـل بـيـت (ع) بـود، پـيـوسـتـه مـحـدود و مـمـنـوع بـود و زائران، آرامـش و آزادي كـامـل نـداشـتـنـد. پـس از قـيـام زيـد بـن عـلي در كـوفـه و شـهـادتـش در سـال 121 هـجري منع و مراقبت نسبت به زيارت كربلا بيشتر شد و هشام بن عبدالملك، مأموراني بـراي كـنـتـرل رفـت وآمـدهـا بـر آنـجـا گـمـاشـت. [6] در زمـان هـارون الرشـيـد و مـتـوكـّل بارها قبر حسين بن علي (ع) را تخريب و زيارت را ممنوع كردند. حتي در زمان هارون، درخـتِ سـدري را كـه در آن حوالي، نشانه قبر حسين (ع) بود، قطع كردند، تا مردم جاي قبر را گم كنند و ديگر آنجا تجمّع نكنند. [7] .

بـه دسـتـور مـتـوكـّل، هـفـده بـار قـبـر امـام حـسـيـن (ع) را خـراب كـردند. [8] ولي سـخـتـگـيـريـهـاي مدام خلفا هرگز نتوانست رابطه مردم را با قبر الهام بخش حسين بن علي (ع) قطع كند. مأموران و واليان به متوكّل خبر مي دادند كه مردم در سرزمين نينوا براي زيارت قبر حـسـيـن (ع) جـمـع مـي شـونـد و از ايـن رهـگـذر، جـمـعـيـّت انـبـوهـي پـديـد مي آيد و كانون خطري تـشـكيل مي شود. او هم مأموران خود را گسيل مي داشت تا مردم را متفرّق كنند و آثار قبر را ويران سازند و در كمين زائران سيدالشهدا(ع) بنشينند. [9] .

در دسـتـورهـاي ديـنـي، سـفـارش شـده كه كام نوزادان خويش را با تربت سيدالشهدا(ع) و آب فرات برداريد. از جمله امام صادق (ع) فرمود:

(حَنِّكُوا اَولادَكم بِتُربَةِ الْحُسَيْنِ فانّها اَمانٌ) [10] .

كام فرزندانتان را با تربت حسين برداريد، چرا كه آن امان است.

در مـورد آب فـرات هم اينگونه احاديث آمده است. فضيلت سجده بر تربت سيدالشهدا(ع) و ذكر گفتن با مهري كه از تربت امام حسين (ع) ساخته شده باشد نيز روايات متعدّدي داريم. حتّي امام صادق (ع) كيسه اي داشت كه در آن تربت امام حسين (ع) بود. هنگام نماز بر آن تربت سجده مي كرد ومي فرمود: سجده بر تربت حسين، حجابهاي هفتگانه را كنار مي زند. [11] .

اينگونه انس و الفت با تربت شهيد كربلا، احياگر آن حماسه هاست. به بيان علاّمه اميني:

(آيـا بـهـتـر نـيـسـت كـه مـحلّ سجود، از خاك و تربتي قرار داده شود كه در آن، چشمه هاي خوني جـوشـيـده اسـت كـه رنـگ خـدايي داشته است؟ تربتي آميخته با خون كسي كه خداوند، او را پاك قـرار داده و مـحـبـّت او را اجـر رسـالت محمد(ص) شمرده، خاكي كه با خون سرور جوانان بهشت و وديعه محبوب پيامبر و خدا عجين گشته است.) [12] .

نـكـتـه ديـگـري كـه در زيـارت نهفته است، مفاهيم بلند و آموزنده اي است كه در متن زيارتنامه ها نهفته است. پيشوايان دين با آموزش اين متون به شيعه، يادآور ارزشهاي ديني و مفاهيم ارزشي نيز بودند. بررسي محتوايي اين زيارتنامه ها روشنگر بسياري از نكته هاست. علاوه بر آنكه افـشـاگـر سـتـم آل امـيـّه نـسبت به دودمان رسالت است و علاوه بر آنكه ترسيم روشني از چهره نـورانـي و شـخـصـيـّت الهام بخش شهدا دارد، الهام بخش ‍ درسهاي اخلاق و معرفت و ايمان نيز مي باشد. از سوي ديگر روشنگر موضع و خطّ فكري و عملي زائر است و جناح حقگراي او را نشان مي دهد. [13] .

در يـك مـرور گـذرا به متون زيارت، با اين واژه ها ومفاهيم روبه رومي شويم: محبّت، مودّت، مـوالات، اطـاعـت، صـلوات، سـلام، لعـن، عـهـد، شـفـاعـت، تـوسـّل، وفـا، جـهـاد، دعـوت، نصرت، تسليم، تصديق، صبر، تولّي، تبرّي، مواسات، زيارت، نماز، زكات، امر به معروف و نهي از منكر، تبليغ، وراثت، مساعدت، معاونت، سعادت، رضا، خونخواهي،جنگ و صلح، تقرّب به خدا، برائت از دشمنان، ولايت، فوز، نصيحت، فدا شدن و... دهها عنوان ديگر.

شـوق زيـارت، پـيـوسـتـه عـامـل برانگيزنده شيعه در ابراز محبت وولايت خويش نسبت به امامان مـعـصـوم (ع) و شـهـداي كـربـلابـوده اسـت. ايـن فـرهـنـگ در طـول قـرنـهـا هـمـچـنـان در خـانـواده هـاي مـوالي اهـل بـيـت (ع)، بـه عـنـوان گـوهـري نـفـيـس، نسل به نسل حفظ شده است.

به دليل همين آثار و بركات نهفته در پيوند با تربت شهيد و كربلاي حسين (ع)، امامان تشويق بـه زيـارت كـرده انـد تا آن حماسه هاي خونين، ماندگار وتأثيرگذار بماند. باز هم نوعي احياگري نسبت به فرهنگ وپيام عاشورا. [14] .

نـقـش ايـنـگونه پيوندها و گرايشها به تربت حسيني و تعظيم شعائر و مراسم عزاداري و نوحه و گريه بر سالار شهيدان، در تاريخ انقلاب اسلامي و سالهاي دفاع مقدّس نيز مشهود بود و از عـنـاصـر مـهـمّ روحـيـّه بخشي و الگو بودن براي رزمندگان، همان فرهنگ شهادت و زيارت بود و آرزوي بسيجيان رزمنده آن بود كه: يا زيارت يا شهادت.

پـيـام عـاشورا و دستورالعملهاي ائمّه (ع) نسبت به احياي آن حماسه و يادكرد مداوم از آن خونهاي مطهّر، آن است كه پيوسته بايد الهام بخشي خون شهيد و مزار شهيد و نام و ياد شهيد، مورد بهره گـيـري قـرار گـيـرد و بـراي تداوم فرهنگ شهادت و حفظ و ماندگاري ميراث آنان، بزرگداشت و يـادبـود و مـجـالس و تكريم و خاطره گويي و بكارگيري قلم و هنر و شعر و ادبيّات، هرگز فراموش نشود.


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 10، ص 336.

[2] همان، ص 346.

[3] کامل الزيارات، ص 126، وسائل الشيعه، ج 10، ص 356.

[4] بحارالانوار، ج 98، ص 11.

[5] همان، ص 13.

[6] تاريخ النياحة علي الامام الشهيد، ج 1، ص 126.

[7] تاريخ الشيعه، محمدحسين المظفّري، ص 89.

[8] تتمة المنتهي، ص 241.

[9] تراث کربلا، ص 34.

[10] وسائل الشيعه، ج 10، ص 410.

[11] بحارالانوار، ج 82، ص 153 و334.

[12] سيرتنا وسنّتنا، ص 166.

[13] بـحث مبسوط از اين موضوع و تحليل محتوايي زيارتنامه ها را در کتاب (کربلا، کعبه دلها) از مؤلف مطالعه کنيد.

[14] در اين زمينه ها، ر. ک: (کربلا کعبه دلها)، نشر مشعر، به قلم نويسنده.