بازگشت

پيروزي خون بر شمشير


هـميشه فتح، به معناي پيروزي نظامي نيست. گاهي سلاح مظلوميّت، برنده تر از سلاح آهنين و آتـشـيـن اسـت و خـون شـهـدا در يـك مـبـارزه حـق بـر ضـدّ بـاطـل، پـايـه هاي سلطه جور را سست مي كند و زمينه آگاهي مردم وسپس قيام آنان را فراهم مي آورد وجـبـّاران ظـالم، پـس از رسوايي، شكست خورده و نابود مي شوند. اين مفهوم پيروزي خون بر شمشير است.

نـهـضـت عـاشـورا چـون بـرپـايه حق خواهي و اخلاص و ايمان بود و شهدا براي اداي تكليف الهي ويـاري حـجّت خداوند، جان خود را فدا كردند، خداوند به حركتشان بركت و آثار فراوان داد و در واقع، آنان پيروز شدند و امويان نابود و فراموش گشتند.

روزي در مدينه، پس از واقعه عاشورا، ابراهيم بن طلحه از امام زين العابدين (ع) پرسيد:

(مَنِ الْغالِبُ)؟ چه كسي پيروز شد؟ حضرت فرمود:

(اِذا دَخَلَ وَقْتَ الصَّلاةِ فَاَذِّنْ وَ اَقِمْ، تَعْرِفُ مَنِ الْغالِبُ) [1] .

وقتي كه هنگام نماز فرارسيد، اذان واقامه بگو، پيروز را خواهي شناخت!

ايـن نـشـان دهـنـده نـوعـي ديـگـر از فـتـح وپـيـروزي اسـت كـه بـرتر از فتح نظامي است، و آن ماندگاريِ فكر و انديشه و پيروز شدن منطق و هدف كسي است كه با شهادت خويش، براي اسلام فداكاري كرده است.

تأثـيـري كـه شـهـادت امام حسين (ع) ويارانش بر افكار مردم آن روز وبيداري وجدانها داشت، حتّي بر خانواده خود يزيد و وابستگانش تأثير گذاشت، نشانه پيروزي شهادت مظلومانه بر سـلاحـهـاي ظـالمـان اسـت. وقـتـي هـمـسـر خـوليِ جـنـايـتـكـار، بـه عـمـل شـوهـرش و آوردن سـر مـطـهـّر امـام حـسـيـن (ع) اعـتـراض مـي كـنـد و بـا او تـرك رابـطه مي نمايد [2] ، دليل ديگري بر همين تأثيرگذاري خون پاك شهيد است.

در زيارت امام حسين (ع) خطاب به آن حضرت مي گوييم:

(اَشـْهـَدُ اَنَّكَ قـُتـِلْتَ وَ لَمْ تـَمـُتْ بـَلْ بـِرَجاءِ حَياتِكَ حَيِيَتْ قُلُوبُ شيعَتِكَ وَ بِضِياءِ نُورِكَ اِهـْتـَدي الطـّالِبـُونَ اِلَيـْكَ وَ اَشـْهـَدُ اَنَّكَ نـُورُ اللّهِ الَّذي لَمْ يـُطـْفـَاءْ وَ لايـُطـْفـَاءُ اَبَداً...) [3] .

شـهـادت مـي دهـم كه تو كشته شدي ولي نمردي، بلكه به اميد حيات تو، دلهاي پيروانت زنده مـي شـود وبا فروغ نور تو رهجويان تو هدايت مي شوند، گواهي مي دهم كه تو آن نور خدايي كـه هرگز خاموش نشده وخاموش نمي شود، تو آن چهره پاينده الهي هستي كه هلاك نشده اي و از بـيـن نخواهي رفت. شهادت مي دهم كه اين تربت، تربت توست و اين حرم، حرم توست و اين جا شـهـادتـگـاه تـوسـت. به خدا سوگند، آنكه تو را ياري و حمايت كرد، خوار نيست و به خدا قسم كسي كه تو را نصرت نمود، مغلوب وشكست خورده نيست....

آنچه درباره شهداي كربلا با عنوان (فوز) و رستگاري و كاميابي مطرح مي شود، جلوه اي ديگر از اين نوع پيروزي خون بر شمشير است. خطاب به شهداي كربلا مي گوييم:

(اَشْهَدُ اَنَّكُمُ الشُّهَداءُ وَالسُّعَداءُ وَ اَنَّكُمُ الْفائِزُونَ في دَرَجاتِ الْعُلي) [4] .

خـود امـام حـسـيـن (ع) اظـهار اميدواري مي كرد كه شهادتش، خود او را به كرامت و دشمنانش را به خـواري و خـفـّت بـرساند و قاتلان از جايي كه فكرش را هم نمي كردند، مورد انتقام الهي قرار گيرند: (وَ اَيْمُ اللّهِ اِنّي لاََرْجُوا اَنْ يُكْرِمَني رَبّي بِالشَّهادَةِ بِهَوانِكُمْ، ثُمَّ يَنْتَقِمَ لي مِنْكُمْ مِنْ حَيْثُ لاتَشْعُرُونَ) [5] .

در اثـر هـمـان جنايتها، آتش فتنه در دودمان امويان افتاد وبه تيغ ستم خويش نابود شدند. اين سـخـن امام در روز عاشورا به عمر سعد بود كه: (اَما وَاللّهِ لَوْ قَدْ قَتَلتُموُني لَقَدْ اَلْقَي اللّهُ بـَأسـَكـُمْ بـَيْنَكُمْ وَسَفَكَ دِمائَكُمْ) [6] ، به خدا سوگند، اگر مرا بكشيد، خداوند نيرو و قدرت شما را بر خودتان خواهد افكند و خونهايتان را خواهد ريخت.

ايـن منطق، سرلوحه مبارزات شيعه بر ضدّ طاغوتها قرار گرفت و در انقلاب اسلامي نيز امت ما از نـثـار شـهـيـد و خـون بـاكي نداشتند، چرا كه آن را زمينه ساز پيروزي نهايي بر طاغوت مي دانـسـتـند. امام امّت نيز كه ماه محرم را ماه پيروزي خون بر شمشير نام نهاد، براساس همين باور وديدگاه بود. درباره اين ماه خونين فرمود:

(مـاهـي كـه خـون بـر شـمـشـيـر پـيـروز شـد، مـاهـي كـه قـدرت حـق، باطل را تا ابد محكوم وداغِ باطله بر جبهه ستمكاران و حكومتهاي شيطاني زد، ماهي كه به نسلها در طول تاريخ، راه پيروزي بر سرنيزه را آموخت... ماهي كه بايد مشت گره كرده آزاديخواهان و اسـتـقـلال طـلبـان و حـقـگـويـان بـر تـانـكـهـا و مـسـلسـلهـا و جـنـود ابليس غلبه كند وكلمه حق، باطل را محو نمايد.) [7] .

درباره اثربخشي اينگونه مرگهاي سرخ كه براي ملّتها سعادت آور است، مي فرمايد:

(راه و رسـم شهادت، كورشدني نيست واين ملّتها وآيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نـمـود و هـمـيـن تـربـت پـاك شـهـيـدان اسـت كـه تـا قـيـامـت مـزار عـاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاي آزادگان خواهد بود.) [8] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين، مقرّم، ص 370.

[2] اعيان الشيعه، ج 1، ص 612.

[3] مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين در شب نيمه شعبان، ص 443.

[4] مـفـاتـيـح الجـنـان، زيـارت امـام حـسـيـن (ع) در اوّل رجب، ص 440.

[5] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 501.

[6] اعيان الشيعه، ج 1، ص 609.

[7] صحيفه نور، ج 13، ص 225.

[8] همان، ج 20، ص 239.