بازگشت

امر به معروف و نهي از منكر


حـيـات جـامعه اسلامي به حساسيّت مردم نسبت به احكام خدا و نظارت عمومي در امور واليان و مسؤولان و مـردم عـادي اسـت. بـه اين مسأله مهم اجتماعي از بُعد مكتب، (امر به معروف ونهي از منكر) گفته مي شود كه از واجبات ديني برعهده هر مسلمان است.

(معروف)، هر كار نيك و شايسته و خداپسندي است كه در دين به آن دستور داده شده است و (منكر)، هر عمل ناپسند و خلافي است كه شيطان به آن دعوت مي كند. اين خوبيها وبديها گاهي در مورد مسائل فردي و جزئي است، گاهي نيز در امور اجتماعي و حكومتي.

در قـرآن كـريـم و روايـات اسلامي در اهمّيت اين دو فريضه و نقش اصلاحي آنها و زيانها و مفاسد تـرك آن دو تـكليف، بسيار سخن گفته شده است و به عنوان (برترين فريضه) به شمار آمده كـه فـرايـض و احـكـام الهـي ديـگـر، در سـايه امر به معروف و نهي از منكر، قوام و استواري مي يـابـد. در صدر اسلام، عمل به اين تكليف مهم از سوي مسلمانان واگذاشته شد و مردم به خاطر ترس يا طمع، از تذكّرهاي زباني و اقدامهاي عملي در اين راه، كوتاهي كردند و در نتيجه، دين به ضعف گراييد و فاسقان مسلّط شدند.

امام حسين (ع) در ضمن بيان انگيزه هاي قيام خويش به اين عنصر مهم اشاره مي فرمايد، آنجا كه مي گويد:

(اُريدُ اَنْ آمُرَ باِلْمَعْرُوفِ وَ انْهي عَنِ الْمُنْكَرِ.) [1] .

يـكي از درسهاي نهفته در اين سخن، آن است كه فريضه امر به معروف ونهي از منكر، تنها در تـذكـّراتـي نـسـبت به بعضي از گناهان جزئي از سوي افراد عادي خلاصه نمي شود، بلكه قـيـام بـر ضـدّ حـكـومـت سـتـم و تـلاش بـراي اصـلاح سـاخـتـار سـيـاسـي جـامـعـه وتـشـكيل حكومتي براساس حق و قرآن نيز از مصاديق امر به معروف ونهي از منكر است، آنگونه كه امام حسين (ع)، حماسه عاشورايي خود را عبارت از همان دانست.

مـرحـله قـلبـي ايـن فريضه، آن است كه انسان در درون، دوستدار خوبيها و معروفها باشد و از منكرات و مفاسد و گناهان بيزار باشد. اين محبت ونفرت قلبي، به زبان هم جاري مي شود و در عمل هم تجلّي مي يابد. سالار شهيدان نسبت به مرحله قلبي چنين مي فرمايد:

(هنگام وداع با قبر رسول خدا براي بيرون آمدن از مدينه) خدايا من معروف را دوست مي دارم و از منكر بدم مي آيد (اَللّهُمَّ وَ اِنّي اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَ اَكْرَهُ الْمُنْكَرَ). [2] .

در يـك مرحله جلوتر، آن حضرت در بيانهاي صريح خويش، يزيد را مردي شرابخوار و فاسق و جـنـايـتـكـار مـي دانـد و پيروان او را ملازمان شيطان و واگذارندگان (طاعت خدا) مي شمارد و حكومت امـوي را حـرام كننده حلال و حلال كننده حرام معرفي مي كند كه بدعتها را زنده وسنّتها را ميرانده انـد. بـا وجـود ايـن مـنـكرات آشكار در سلطه حاكم، شوريدن بر ضدّ اوبه عنوانِ نهي از منكر، وظيفه است.

بـا ايـن مـبـناي ديني است كه امام، بيعت با يزيد را ردّ مي كند و آن را مايه ننگ مي داند و حماسه كربلا را پديد مي آورد.

گـرچـه زبـانـهـاي وابـسـتـه به خلافت، (حركت مكتبي) او را نوعي (شورش) و عصيان برضدّ خـليـفـه قـلمـداد كردند كه مستحقّ سركوبي بود، ولي وارثان شهادت، نبايد پيام خون شهداي كربلا را از ياد ببرند. آنچه در زيارتنامه هاي امام حسين (ع) تكيد مكرّر شده كه:

من شهادت مي دهم كه تو نماز و زكات را برپا داشتي و امر به معروف ونهي از منكر كردي، همه براي تبيينِ فلسفه قيام اوست تا رنگ مكتبي آن در هياهوي تبليغات دشمن گم و كمرنگ نشود.

در زيارت مخصوصه آن حضرت است:

(اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ) [3] .

پـيـروان فـرهنگ عاشورا، با الهام از حماسه پيوسته نبض پر حركت جامعه انقلابي اند و نسبت بـه جـريـان امـور و وضعيّت فرهنگي و سياسي حساسيّت نشان مي دهند و با حضور دائم در ميدان امـر بـه مـعـروف ونهي از منكر، عرصه را بر فسادآفرينان تنگ مي سازند، چون مي دانند كه عقب نشيني و سكوت در اين جبهه، پيشروي و گستاخي دشمنان حق و فسادگستران در جامعه را به دنبال دارد. (تذكّر لساني) حدّاقل عمل به تكليف در اين گونه شرايط است و اگر اين فريضه، تـرك وفـرامـوش شـود، حـدود الهـي تـعـطيل شده و احكام خدا مورد تحقير و استهزاء قرار خواهد گرفت.

امـام حـسـيـن (ع) در مـسـيـر راه كـربـلا، در خـطـبـه اي با اشاره به شرايط پيش آمده واينكه دنيا دگـرگـون شـده و (مـعـروف)، رخـت بـربـسـتـه و بـه حـق عمل نمي شود و از باطل دوري جسته نمي شود.

شـوق خـود را بـه لقـاء خـدا و مـرگ شـرافتمندانه ابراز مي كند و زندگي در كنار ستمگران را مايه نكبت مي شمارد و چنين شرايطي را زمينه اي مساعد براي قيام مي داند. [4] .

سـكـوت در بـرابـر ظلم و بدعت و انحراف، منكري بود كه در آن عصر رواج داشت و مردم از ترس جـان يـا بـيـم خـطـرهـا و ضـررهـا يـا بـه طـمـع دنـيـا و دريـافـت زر وسـيـم، در مـقابل آشكارترين منكرات كه در بالاترين سطوح انجام مي گرفت، اعتراض نمي كردند. قيام كـربـلا راهِ (انـتـقـاد از حكومت جور) و (اعتراض عليه ستم) و قيام برضدّ طاغوت را گشود و از آن پـس، بـسـيـاري از خـون شـهـداي كـربـلا الهام گرفتند و مبارزات خود را مبتني و مستند به نهضت حسيني كردند.


پاورقي

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 291.

[2] بحارالانوار، ج 44 ص 328.

[3] مـفاتيح الجنان، زيارت مخصوصه و زيات مطلقه امام حسين (ع)، (ص 758، 775، 777). در زيارت وارث هم همين تعبير وجود دارد (ص 427).

[4] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 356.