بازگشت

عبرت آموزي


حوادث تاريخي اگر به چشم عبرت و درس گرفتن مورد مطالعه قرار گيرد، (درس آموز) است. درسهاي تاريخ، مجموعه اي از نكات در شناختن حوادث و بروز حالتهاي اجتماعي و رخدادهاي تلخ و شيرين است كه با اين شناخت، راه حركت صحيح در مقاطع بعدي نيز روشن تر مي شود. هرچند كـه درس آمـوخـتـن، بـيـشـتـر در مـورد حوادث مثبت و سازنده است وعبرت، در موارد منفي. به علت بـرخـورداري حوادث و رخدادها از يكي سري علل و عوامل و زمينه ها و قوانين تاريخي، تاريخ به يك (كلاس درس) تبديل مي شود، چرا كه گاهي حوادثي همگون و مشابه در دورانهاي مختلف پيش مـي آيـد، بـا زمـيـنـه هـا وتـأثـيـرگـذاريـهـاي خـاصّ بـرخـي از عـوامـل. شـنـاخت اين نكات ودرسها سعادت بخش است و هم سبب ساز پيش آوردن حادثه هاي شيرين و سـازنده است، هم هشداردهنده و بازدارنده از تكرار حوادث تلخ. قرآن كريم نيز چنين هدفي را در تـبـيـيـن سـرنـوشـت و سرگذشت اقوام پيشين و اشاره به رمزوراز حوادث و قوّت ها و ضعفها و برخورداريها و شكستها و زوالها دنبال مي كند. حضرت امير(ع) نيز در نهج البلاغه به صورت مكرّر از فلسفه تاريخ و درسهاي حوادث و عبرتهاي تاريخي و بهره گرفتن از آنها ياد مي كند و به مطالعه وتأمّلِ همراه با آموختن وعبرت گرفتن از تاريخ دستور مي دهد. [1] .

از ايـنـكه امام حسين (ع) حركت تاريخي خويش در عاشورا را براي مردم اسوه و الگو معرفي مي كـنـد: (ولكـم فـيّ اُسـوةٌ) [2] ضـرورت درس آمـوزي و عـبـرت گـيري از اين حادثه روشنتر مي شود.

حـادثـه كـربـلايـكـي از ايـن حـوادثِ (الهـام بـخـش)، و(عـبـرت آمـوز) اسـت. در عـيـن حـال كـه بـراي هـمـه حقجويان و عدالتخواهان و مبارزان راه حق و آزادي، يكي از غني ترين منابع انـگـيـزه آفـريـنـي و الهـام گـيـري اسـت، از نـگـاه ديـگـر يكي از تلخترين حوادث و دردناكترين فجايعي است كه در تاريخ اسلام به دستِ امّت پيامبر پديد آمد و جا دارد دقيقا مطالعه شود كه چه عواملي سبب شد چنان شود و به تعبير مقام معظم رهبري: [3] .

(مـلّت اسـلام جـا دارد فـكر كند كه چرا پنجاه سال بعد از وفات پيغمبر، كار كشور اسلامي به جايي رسيد كه همين مردم مسلمان، از وزيرشان، اميرشان، سردارشان، عالِمشان، قاضي شان، قـاري شـان گـرفـتـه تـا اجـانـب و اوبـاشـان در كـوفه و كربلا جمع شدند و جگرگوشه همين پـيـغـمبر را با آن وضع فجيع به خاك وخون كشيدند. خوب، بايد آدم به فكر فروبرود كه چـرا ايـنـطوري شد؟... كار به جايي برسد كه جلوي چشم مردم، حرم پيامبر را بياورند توي كوچه و بازار، به آنها تهمت خارجي بزنند.)

در ريـشـه يـابـي چـنـيـن عـقـب نـشـيـنـي امـّت از حـمـايـت امام خويش به نكاتي برمي خوريم كه قابل تأمّل است:


پاورقي

[1] از جمله: خطبه 221 و192 (خطبه قاصعه) نهج البلاغه، صبحي صالح.

[2] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 361.

[3] در جـمـع بـسـيـجـيـان و فـرمـانـدهـان لشـکـر 27 مـحـمـد رسول الله (ص).