بازگشت

فلسفه عزاداري


منظور از عزاداري و مرثيه سرايي و ايجاد توجه به مصيبت اهل بيت چيست؟ اينكه در روايات آمده است كه گريه بر اباعبداللَّه ثواب دارد، به چه معناست؟ آيا منظور از آن امر مخفي است و چون در روايات آمده است بايد گريه كرد و گرياند بدون چون و چرا و كاري به فايده و حكمت و هدف از عزاداري نداشت و در جستجوي ثواب بود و يا آن دستورات بدين دليل آمده است كه جلب توجه به عزاداري نداشت و در جستجوي ثواب بود و يا آن دستورات بدين دليل آمده است كه جلب توجه به اهداف بلند آن حماسه سازان و راه آنان بشود و ثوابش در سايه چنين توجهي حاصل مي گردد؟

به عبارت ديگر، ما در نماز دو مرحله داريم، مرحله «صحّت» و مرحله «قبول»، در مرحله صحت اگر كسي اركان و واجبات نماز را انجام داد نمازش صحيح است، اگرچه با حضور قلب و توجه به معبود نباشد، اما مرحله قبول و تأثير و جلوگيري از گناه در آنجايي است كه افزون بر رعايت شرايط بايد نماز با حضور قلب باشد، تا «تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» باشد. «الصَّلوةُ مِعْراجُ كُلِّ تَقِّيٍ» در جايي است كه مقدمات و مقارنات با صفاي دل انجام بگيرد و انسان با توجه به فلسفه نماز در پيشگاه خدا قرار گيرد، در اين مرحله است كه هم نماز صحيح است و هم مقبول. آيا گريستن و عزاداري بر اباعبداللَّه چنين است كه هر كسي قطره اي اشك ريخت، هر كس كه بود و به هر شكل كه ريخت ثواب دارد و گناهانش بخشيده مي شود، يا چنين نيست و عزاداري مشروط به شرايطي است و عزاداري داراي حكمت و علتي است و غرض از اين دستور ثواب بردن نيست، گرچه كسي كه آگاهانه و با توجه اين محافل را ترتيب مي دهد و در اين مجالس شركت مي كند و از اين مجالس بهره گيري مي كند ثواب دارد و لذا بايد براي خدا انجام دهد و قصد قربت شرط است؟

براي پاسخ به اين سؤال، لازم است ما كنكاشي در فلسفه عزاداري داشته باشيم و در اين جهت به روح تعاليم اسلام توجه كنيم و دستگاه امام حسين را در راستاي دستگاه خدا و سنّت هاي او بدانيم. در آن صورت است كه پاسخ ياد شده روشن مي گردد.

بدون شك، فلسفه عزاداري حسين از فلسفه قيام حسيني جدا نيست، چنان كه شناخت سير تطور و تحول عزاداري و ريشه ها و علل عزاداري در دوران ائمّه به ما چنين چيزي را مي آموزد. دقيقاً همان عاملي كه باعث شد حسين بن علي قيام كند و شهادت را با افتخار بپذيرد، دليل و فلسفه اي است براي اقامه عزاداري او. اگر حسين به علي عليه السلام براي احياي اسلام و دفاع از قرآن و اقامه امر به معروف و نهي از منكر قيام كرد، عزاداري وي بايد وسيله اي باشد براي ترويج اسلام و دفاع از قرآن واقامه عدل و ترويج امر به معروف و نهي از منكر. عزاداري كه روح و بطن آن، اين اهداف را به دنبال نداشته باشد و از محتوا و جهت گيري صحيح خالي باشد، نمي تواند با اهداف حسيني منطبق باشد.

در جايي كه امام صادق عليه السلام در زيارتي كه خطاب به آن حضرت است، مي فرمايد: «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَي وَ الشَّكِّ؛ [1] او كسي است كه با قيام خود سنّت بندگان خدا را از گمراهي و ناداني و كوري و شك نجات داد».

بايد عزاداري او هم چنين اثري داشته باشد و مرثيه او ما را از گمراهي و ناداني به هدايت رهنمون كند. امام باقرعليه السلام در بياني در توصيف اين اجتماعات دقيقاً همين مسئله را بيان مي كند و فلسفه عزاداري را در راستاي احياي دين و اهل بيت و دستورات آنان مي داند: «فَاِنَّ فِي اجْتِمَاعِكُمْ وَ مُذَاكَرَتِكُمْ إِحْيَاؤُنا، وَ خَيْرُ النَّاسِ مِنْ بَعْدِنَا مَنْ ذاكَرَ بِأَمْرِنَا وَ عَادَ اِلَي ذِكْرِنَا». [2] .

به درستي كه در گرد آمدن شما و سخن گفتن شما احياي ما است و بهترين مردم پس از ما كسي است كه ما را در يادها قرار دهد و امر ما را در آن محافل مطرح كند و مردم را به سوي اهل بيت بخواند.

بنابراين، محافل و مجالس عزاداري حسين احياي انديشه اهل بيت و يادكرد فرهنگ آنان است. بزرگداشت ارزش هاي آنها و ترويج فكر و راه آنهاست. ثواب مرثيه داري و تحقق عزاداري با چنين فلسفه و مقصدي قابل حصول است.

در جمله اي ديگر امام صادق نيز به فضيل بن يسار مي فرمايد:

«اَ تَجْلِسُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ؟ فَقَالَ: نَعَمْ. فَقَالَ عليه السلام: اَما اِنّي اُحبُّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ فَأَحْيُوا أَمْرَنَا، فَاِنَّ مَنْ جَلَسَ مَجْلِسًا يُحْيي فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ يَمُوتُ الْقُلُوبُ». [3] .

آيا شما در اين مجالس مرثيه سرايي مي نشينيد و حديث مي كنيد؟ گفتم: بلي. حضرت فرمود: بدانيد كه من البته اين مجالس را دوست دارم. پس امر ما را زنده كنيد، زيرا كسي كه در اين مجالس مي نشيند [و فرهنگ و شعار و ارزش ها] و امر ما را در آن زنده مي كند، هرگز قلب او نخواهد مرد در روزي كه قلب ها مي ميرند.

بنابراين، اين دو حديث - و ديگر احاديثي كه در بيان ترويج اين مجالس و محافل است - به ما ياد مي دهد كه احياي امر اهل بيت و زنده كردن نام آنها كه طبعاً ارزش ها و دستورات و سيره و روش زندگي آنهاست به عنوان فلسفه برگزاري مجالس خواهد بود.

در جمله اي ديگر كه منسوب به خود سالار شهيدان و مشهور است: «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ»؛ [4] من كشته عبرت هستم و در دعاي حضرت هم از قول معصومين وارد شده است و جمله در جايي اين طور نقل شده است: «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ؛ [5] من كشته عبرت هستم، مؤمني من را ياد نمي كند مگر آنكه از اين حادثه پند مي گيرد». از اين جمله به خوبي استفاده مي شود كه ذكر مصيبت و ياد آن حضرت و مرثيه سرايي و گريه كردن و راه انداختن دسته هاي عزاداري بايد با اين هدف باشد و چنين ثمره اي داشته باشد، و يادكرد وي در صورتي ارزشمند و ستودني است و در شأن مؤمن است كه مايه عبرت و درس گرفتن باشد.

مرحوم شهيد هاشمي نژاد در اين باره مي نويسد:

خون حسين ريخته شد و نهضت مقدس او انجام گرديد تا آن عباد گمراه، آن اجتماع سرگردان، آن ملت نادان و بي خبر از آن وضع دردناك خلاصي يابد، تا امت بصيرت پيدا كند و دانا شود، از گمراهي و ضلالت نجات يابد تا بداند چه مي كند و به كجا مي رود، به چه كسي بار مي دهد و نيروي انساني خود را در اختيار چه قدرتي مي گذارد. آري اينهاست آن هدف هايي كه امام صادق مي گويد خون حسين عليه السلام به خاطر اين هدف ها ريخته شد: «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرةِ الضَّلالَةِ» و بايد دوستان آن حضرت به اين هدف ها آشنا گردند و براي رسيدن به آنها كوشش كنند. [6] .

البته همين شيوه پس از دوران غيبت سيره علما و دانشمندان بوده است و مجالس و محافلي را كه برگزار مي كرده اند با چنين اهدافي دنبال مي شده است و عزاداري را براي عزاداري نمي خواسته اند، عزاداري را براي كسب فضيلت، احياي فرهنگ حسيني مي خواسته اند، اما در دوران هاي اخير انديشه هاي انحرافي در ميان برخي از عوام و شبه عوام رسوخ كرده و اين فكر خواه ناخواه مرتبط به عزاداري و گريستن شده است. اين گروه گمان كرده اند كه امام حسين عليه السلام قيام كرد و كشته شد تا گناهان ما به وسيله گريه بخشوده شود و يا در مجموع چنين وانمود مي كنند كه هدف از كشته شدن اباعبداللَّه شفيع شدن امام عليه السلام براي ما انسان هاي بيچاره و معصيت كار است و ما با عزاداري زمينه اين شفاعت را فراهم مي سازيم. و يا گريستن براي خوشحال كردن دل حضرت زهراعليها السلام است و چيزهايي از اين قبيل كه توسط عده اي بي سواد و كاسب كار و براي رونق تصنعي مجالس ترويج مي شود. در حقيقت اين انديشه، بيراهه بردن فلسفه عزاداري و فلسفه نهضت عاشورا است و چيزي است كه نه با عقل جور درمي آيد و نه با شرع، و نه هيچ يك از علما تفوه به اين كلمات كرده اند و دقيقاً بر خلاف آن چيزي است كه از معصومان رسيده است. مرحوم استاد شهيد مرتضي مطهري در اين باره مي نويسد:

ما با اين سؤال مواجه هستيم كه چرا ائمّه دين دستور دادند كه عزاي امام حسين عليه السلام هميشه اقامه شود و در نتيجه ما وقت ها و عمرها و پول ها و نيروها و انرژي ها هر سال در دو ماه محرم و صفر و بلكه در غير اين دو ماه صرف كنيم؟... دوستان نادان گفته اند كشته شد كه گناهان امت بخشيده شود. جنبه آسماني و خيالي به قضيه دادند، آن را گفتند كه نصاري درباره مسيح گفته بودند. حقيقت همان است كه خود امام حسين عليه السلام فرمود... بايد گفت تكاليف شرعي بدون حكمت نيست. منظور اين نبوده كه همدردي و تسليتي باشد براي خاندان پيغمبر، به قول روضه خوان ها زهرا را خوشحال بكنيم. خيال مي كنيم هر اندازه ما گريه بكنيم، تسلي خاطر بيشتري براي حضرت رسول و حضرت زهرا هست. چقدر در اين صورت ما حضرت رسول و حضرت زهرا و حضرت امير را كه هميشه آرزوي شهادت مي كشيدند و فخر خود مي دانستد كوچك كرديم و خيال مي كنيم هنوز بعد از هزار و سيصد و بيست سال در حال جزع و فزع مي باشند، بلكه مقصود اين است كه داستان كربلا به صورت يك مكتب تعليمي و تربيتي هميشه زنده بماند. [7] .

پس اين انحراف است كه ما هدف حسين را آنچنان كوچك كنيم كه او براي شفاعت افراد آلوده و گناهكار در قيامت قيام كرده است. اين تحريف نهضت حسيني است كه حسين را «فدايي امت گنهكار» معرفي كنيم و مقصد اصلي آن بزرگوار را در اين درجه تنزل دهيم كه مجالس سوگواري براي بخشيده شدن گنهكاران برگزار شده است. اين بيراهه بردن مقصد بزرگ حسين است كه جمعي از بوالهوسان و بندگان هوي و شهوت هر كاري خواستند انجام دهند و هر گناهي را كه اراده كردند مرتكب شوند و با اين حال آسوده خاطر باشند كه با چند قطره اشك تمام گناهان آنان بخشيده شود، و تمام آن اعمال ننگين برطرف مي گردد. اگر كساني در صراط حسين قرار گيرند و حسيني شوند، اميد است كه خداوند گناهان آنها را ببخشد، اما نه اينكه حسين براي اين امر به شهادت رسيده است و مجالس عزا براي چنين مقصدي به پا مي شود، و هدف از اقامه عزا براي چنين چيزهايي است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 98، ص 177، از چاپ بيروت.

[2] مقتل الحسين، عبد الرزاق مقرم، ص 100، قم، انتشارات بصيرتي، بي‏تا.

[3] همان مدرک.

[4] عِبْرَت: به کسر عين به معني پند و اندرز، و به فتح عين به معني اشک و اندوه است، لذا بعضي به گونه اوّل و بعضي به گونه دوم آن را معني و توجيه کرده‏اند.

[5] همان مدرک، ج 103.

[6] درسي که حسين به انسان‏ها آموخت، ج 398.

[7] حماسه حسيني، ج 3، ص 90.