بازگشت

امويان


بي ترديد تيره اموي قريش به دليل سابقه سياهشان در دشمني با پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در سقيفه بني ساعده براي كسب خلافت جامعه اسلامي هيچ اميدي نداشتند، اما با حضور فعال خود در اين حادثه براي چند دهه آتي مي انديشيدند. آن ها با جذب شخصيت هاي مثبتي مانند عثمان و عبدالرحمن بن عوف در احراز وجهه اي موجه براي حزب خود سعي بسيار نمودند. و شايد بتوان گفت حادثه سقيفه در بين گروه هاي مطرح بيشترين فايده را براي امويان در پي داشته است، چرا كه با خلافت ابوبكر، به تدريج امويان به دليل مهارت هاي زيادي كه در عرصه امور نظامي داشتند وارد سپاه اسلام شدند و شاخه نظامي خلافت را در اختيار گرفتند تا آن جا كه در جريان واقعه ارتداد، قبايل جزيرة العرب در روزهاي آغازين خلافت ابوبكر، لشكريان متعددي براي سركوبي آنان فرستادند. به گفته مقريزي: «فرماندهي پنج لشكر از يازده لشگر گسيل شده، از تيره امويان بود» [1] و هم آنان بودند كه رهبري فتوحات بزرگ در عراق، شام، ايران، مصر و افريقا را بر عهده داشتند. «بدين سان اشراف مردم در جاهليت به اشراف آنان در اسلام نيز بدل شدند». [2] .

پس بي جا نيست كه اگر حادثه سقيفه بني ساعده را - كه به راستي به گفته امام خميني بايد آن را «اعظم مصيبت ها» ناميد - مقدمه شومي براي رخداد عاشوراي 61 ق بدانيم آن جا كه مقدمات نابودي اسلام را فراهم ساختند.


پاورقي

[1] تقي الدين احمد بن علي المقريزي، النزاع و التخاصم في ما بين بني‏اميه و بني‏هاشم (ليدن، 1888م) ص 41.

[2] داود فيرحي، قدرت، دانش و مشروعيت‏سياسي (پايان‏نامه دکتري، دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران) ص 160 به نقل از: محمد عابد الجابري، العقل السياسي العربي، ص 150.