بازگشت

انصار


گروه انصار در عصر نبوت، در راه اسلام، خدمات شايان توجهي انجام دادند؛ مانند شمشير زدن و دوشادوش پيامبر در بيشتر غزوات بودن و... مهم تر از همه، امان دادن به مهاجريني بود كه همه مال و منال خود را در مكه جاگذاشته و به مدينه پناه آورده بودند. انصار صادقانه در اين راه تمام دارايي خويش را در طبق اخلاص گذاشتند و با مهمانان و برادران ديني خود تقسيم كردند تا جايي كه حضرت فاطمه زهراعليها السلام در خطبه اي آنان را «مهد اسلام و بازوي ملت » ناميد. [1] به همين علت انصار در اجتماع شتاب آلود سقيفه خود را از هر حيث شايسته جانشيني پيامبري مي دانستند كه در خدمت و كمك به او از هيچ امري دريغ نورزيده بودند. اما دو مسئله باعث ضعف و تزلزل در جبهه انصار شد:

1- از آن جا كه در عصر جاهليت بين اوس و خزرج جنگ ها و خصومت هاي زيادي وجود داشت و هنوز آن را فراموش نكرده بودند، اين امر به درگيري درون گروهي آن دو منجر شد تا جايي كه وقتي سعد بن عباده - رئيس خزرجي انصار - به عنوان نماينده معرفي شد اوسي ها او را برنتافتند و شتابزده با ابوبكر مهاجر بيعت كردند. حتي بشيربن سعد - پسر عموي سعد بن عباده - از اولين كساني بود كه به طرفداري از مهاجرين برخاست.

2- در آن عصر نظام قبيله اي حاكم، براي «نسب » ارزش زيادي قائل بود. از اين رو، وقتي ابوبكر در بيان فضايل «مهاجرين اوليه » به رابطه نسبي آن ها با پيامبر اشاره مي كند و در بيان علت برتري مهاجرين به انصار مي گويد: مهاجرين اولين كساني بودند كه وقتي همه با پيامبر دشمني مي كردند، به ياري حضرت برخاستند و در پرستش خدا و ياري پيامبر استقامت ورزيدند. انصار در مقابل آن ايستادگي نمي كنند و با پذيرش آن، پيشنهاد اميري از ما و اميري از شما را مطرح مي سازند كه بالاخره ابوبكر آن را هم رد مي كند و مي گويد: ما بايد امير و شما وزير ما باشيد و ما بي مشورت شما عملي انجام نمي دهيم.


پاورقي

[1] محمدرضا مظفر، السقيفه(بيروت، مؤسسه الاعلي، 1993م) ص 5 و 6.