بازگشت

رعايت حال خويشان


شما در راه خدا و براي جلب رضايت او هيچگاه با خويشاوندان خود كه در راه باطل بودند، مقابله نكرديد


آن روز مسأله ي ارتباطات قومي و عشيره اي در عرب يك اصل بود. اينكه انسان به خاطر تعصب، نسبت به بستگان خود اقداماتي انجام دهد، امروزه كمتر پيدا مي شود و به چشم مي خورد. سيدالشهداء عليه السلام با اين بيان مي فرمايند كه گاهي وظيفه ي شرعي اقتضاء مي كند كه انسان با خويش و قوم خود دشمني كند. اگرچه صله ي رحم واجب است، اما حفظ اسلام از آن واجبتر است. نبايد بستگان را بر اسلام و حفظ دين مقدم داشت.

با توضيحي كه آمد، مشخص شد كه علل انفعال كساني كه تحت تأثير تبليغات سوء معاويه قرار گرفتند، تعلق خاطر به مال و جان و خويشان بود.

اينكه فرموده اند: «حب الدنيا رأس كل خطيئة» [1] ، در همين ارتباط است. معمولا همه ي تلاشهاي انسان براي اين است كه خودش زنده بماند و از دنيا بيشتر لذت ببرد؛ لذا وقتي كار به جانفشاني و از خودگذشتگي و بذل مال برسد، انسانهاي دنياپرست عقب نشيني مي كنند.

امام حسين عليه السلام در ادامه و بعد از اين سخنان خطاب به نخبگان و علماي آن زمان مي فرمايند: «ولكنكم مكنتم الظلمة من منزلتكم و أسلمتم امور الله في ايديهم يعلمون بالشبهات و يسيرون في الشهوات» [2] : شما ستمگران را تمكين كرديد و اجازه داديد بر شما تسلط پيدا كنند. امور الهي را كه مردان خدا بايد انجام دهند، به دست آن ها سپرديد. آن ها را رأس امور قرار داديد و كساني را سركار آورديد، كه كارهاي شبهه آميز كه توجيه صحيح شرعي و قانوني ندارد، انجام مي دهند و به دنبال شهوات هستند.

حضرت در اينجا مي فرمايند: «سلطهم علي ذلك فراركم من الموت و اعجابكم بالحياة التي هي مفارقتكم» [3] يعني آنچه موجب شد اينها بر شما مسلط شوند و شما هم اجازه داديد اينها بر گرده ي شما سوار شوند، اين بود كه از مرگ فرار كرديد. اگر استقامت مي كرديد، مسلما دشمن عقب نشيني مي كرد. دلبستگي شما به زندگي دنيا كه روزي از


شما جدا مي شود، مانع مقاومتتان شد.

بطور خلاصه مي توان آنچه را كه باعث انفعال مردم در برابر ترفندها و تدابير معاويه شد، در چند مورد عنوان كرد: 1 - خودداري از بذل مال در راه خدا و ترويج اسلام. 2 - سستي و تعلل در جانفشاني براي دين. 3 - تأثير روابط قومي و قبيله اي. كه در نتيجه ي اينها، امورات مملكتي در اختيار ستمگران قرار گرفت و روحيه ي سستي و ترس از مرگ، بر اكثريت جامعه سايه انداخت. [4] .



پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 51، ص 258.

[2] بحارالأنوار، ج 100، ص 79.

[3] همان.

[4] با تغيير و تلخيص، برگرفته از آذرخشي ديگر از آسمان کربلا.