بازگشت

بخشش


در روايتي آمده است: شخص مستمندي وارد مدينه شد و آنگاه سؤال كرد: سخي ترين مرد اين شهر كيست؟ همگي حسين بن علي عليه السلام را معرفي كردند. عرب فقير به جستجوي حسين عليه السلام پرداخت. سرانجام وي را در مسجد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم پيدا كرد كه مشغول نماز بود. عرب در برابر آن حضرت قرار گرفته و اشعاري را در مدح حسين و خانواده ي آن بزرگوار به ويژه مولا علي بن ابيطالب عليه السلام سرود. امام بعد از نماز رو به وي كرد و به قنبر فرمود: «هر چه از مال حجاز باقي مانده بياور». قنبر 4000 درهم را آورد. امام حسين عليه السلام فرمود: «پولها را به عرب بده، زيرا او بيش از ما نيازمند است». مرد عرب نگاهي به پولها افكند و سپس خيره خيره به امام حسين عليه السلام نگريست و آنگاه به شدت گريه كرد. حضرت سؤال كرد: «از كمي بخشش ما ناراحتي؟» مرد عرب گفت: نه، از اين ناراحتم كه اين دستهاي پر وجود و كرم، چگونه زير خاك خواهد رفت. [1] .

همچنين نقل است كه انس بن مالك مي گويد: در خدمت حسين بن علي عليه السلام نشسته بودم، كه يكي از كنيزان وارد شد و شاخه ي گلي را به آن حضرت تقديم داشت. يادگار علي خطاب به كنيز گفت: «اينك در راه خدا آزاد هستي». انس مي گويد: به حضرت گفتم مگر اين شاخه ي گل چقدر ارزش دارد كه او را آزاد نمودي؟ آن حضرت پاسخ فرمود: «خداوند ما را اينطور تربيت كرده و خود در قرآن مي گويد هر گاه كسي به شما نيكي كرد، شما نيز بهتر از آن يا اقلا مانند آن را انجام دهيد [2] . [3] .

و نيز آورده اند كه فرزدق، از شاعران درباري بني اميه و بني مروان بود. نسبت به اهل بيت پيامبر عليهم السلام توجهي نمي كرد. روزي كه مروان حاكم مدينه بود، اين شاعر را از مدينه تبعيد كرد. [4] او به روزگار سختي گرفتار شد و بناچار خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و حضرت مبلغ 400 دينار به او مرحمت كرد. عده اي گفتند: يابن رسول الله! او شاعر


متديني نبوده و از دوستان شما نمي باشد. حضرت فرمودند: «بهترين بخشش ها آن موردي است كه انسان خود را از شرارت ديگري حفظ كند». [5] .

و نيز همانطور كه مي دانيد امام حسين عليه السلام در مسير خود به كوفه، از سرزمين شراف گذشت و به اصحاب و ياران دستور داد تا آب فراوان تهيه كرده و همه ي مشكها را پر كنند. در منزل بعدي كه به حر و سپاهيانش برخوردند، حضرت دستور داد تا آنان را سيراب نموده و حتي اسبان آنان را نيز آب دهند. [6] .


پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 44، ص 190 - جلاء العيون شبر ج 2، ص 25.

[2] نساء / 86.

[3] محجة البيضاء ج 4، ص 190.

[4] علت اين تبعيد آن بود که فرزدق اشعاري را در مدح سعد بن عاص سرود و حسادت مروان را تحريک کرد.

[5] جلاء العيون شبر ج 2، ص 24.

[6] بحارالأنوار، ج 44، ص 376.