بازگشت

علل و عوامل قيام عاشورا در بيانات امام


در سطور زير اصل بيانات ايشان را با همان ترتيبي كه در فهرست ذكر نموديم مي آوريم:

1- كمرنگ شدن عدالت: «در صدر اسلام پس از رحلت پيغمبر ختمي مرتبت، پايه گذار عدالت و آزادي، مي رفت كه با كجرويهاي بني اميه، اسلام در حلقوم ستمكاران فرورود و عدالت در زير پاي تبهكاران نابود شود كه سيدالشهدا (ع) نهضت عظيم عاشورا را برپا نمود». [1] .

2- خالي شدن دين از محتوا: «اگر نبود شهادت ايشان، معاويه و پسرش اسلام را يك جور ديگري در دنيا جلوه داده بودند به اسم خليفه ي رسول الله، با رفتن در مسجد، اقامه ي جمعه و امام جمعه بودن، اقامه ي جماعت و امام جماعت بودن، اسم، اسلام، خلافت رسول الله و حكومت، حكومت اسلام، لكن محتوا برخلاف، نه حكومت حكومت اسلامي بود به حسب محتوا و ناله حاكم حاكم اسلامي.» [2] .

3- بازگشت به اخلاق جاهلي و طاغوتي و رواج ناسيوناليسم عربي:

«مكتبي كه مي رفت با كجرويهاي تفاله ي جاهليت و برنامه هاي حساب شده احياي ملي گرايي و عروبت با شعار «لا خبر و لا وحي نزل»، محو و نابود شود و از حكومت عدل اسلامي يك رژيم شاهنشاهي بسازد و اسلام و وحي را به انزوا كشاند كه ناگهان...» [3] .

«آنها (بني اميه) مي خواستند اصل اسلام را ببرند و يك مملكت عربي درست كنند...» [4] .

«اگر سيدالشهدا نبود اين رژيم طاغوتي را اينها تقويت مي كردند به جاهليت برمي گرداندند...» [5] .

4- تبديل حكومت اسلامي به سلطنت و ملوكيت: «سلطنت و ولايتعهدي همان طرز حكومت شوم و باطلي است كه حضرت سيدالشهدا براي جلوگيري از برقراري آن قيام فرمود و شهيد شد» [6] «خطري كه اينها داشتند اين بود كه اسلام را به صورت سلطنت مي خواستند در بياورند...». [7] .

5- رواج تحريفات عملي در دين: «حكومت جائرانه يزيديان مي رفت تا قلم سرخ بر چهره نوراني اسلام كشد و زحمات طاقتفرساي پيامبر بزرگ اسلام (ص) و مسلمانان صدر اسلام، و خون شهداي فداكاري را به طاق نسيان سپارد و به هدر دهد». [8] «حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه ديدند كه معاويه و پسرش - خداوند لعنتشان كند - اينها دارند مكتب را از بين مي برند. دارند اسلام را وارونه جلوه مي دهند...». [9] «... چهره اسلام را اينها داشتند قبيح مي كردند به عنوان خليفه المسلمين...». [10] .

6- رواج نفاق و تقدس مآبي: «حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد؟ با ظل الله طرف شد.. سلطان عصري كه شهادتين را مي داد و مي گفت كه من خليفه پيغمبر هستم. براي اينكه يك آدم قاچاق بود...» [11] «فريادشان (معاويه و يزيد) لا اله الا الله بود و بر ضد الوهيت قيام كرده بودند. اعمالشان، رفتارشان رفتار شيطاني، لكن فريادشان خليفه رسول الله». [12] .

7- توسعه منكرات و قدرت طلبي: «حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه ديدند كه معاويه و پسرش - خداوند لعنتشان كند - اينها دارند مكتب را از بين مي برند، دارند وارونه اسلام را جلوه مي دهند، اسلامي كه آمده است براي اينكه انسان درست كند. نيامده است قدرت براي خودش درست كند...». [13] .


پاورقي

[1] صحيفه نور، ج 4، ص 100.

[2] صحيفه نور، ج 8، ص 44.

[3] صحيفه نور، ج 12، ص 181.

[4] صحيفه نور، ج 13، ص 158.

[5] اين سخنان حضرت امام در مورد بازگشت به عروبت بنا به نقل جرجي زيدان بدين صورت بوده است. که در نظر بني‏اميه مردم سه دسته مي‏شدند: اول فرمانروايان که خود عربها بودند - دوم موالي يعني بندگان (مسلمانان آزاد شده) - سوم ذميها ر ک: حماسه حسيني - ج آ - ص 78 - 77.

[6] ولايت فقيه، ص 11.

[7] صحيفه نور، ج 7، ص 37.

[8] صحيفه نور، ج 16، ص 157.

[9] صحيفه نور، ج 7، ص 230.

[10] صحيفه نور، ج 7، ص 31.

[11] صحيفه نور، ج 3، ص 8.

[12] صحيفه نور، ج 7، ص 230.

[13] صحيفه نور، ج 7، ص 230.