بازگشت

لزوم شفاف نمودن فلسفه سياسي عاشورا


زماني كه حضرت امام (ره) در خرداد سال 42 نهضت اسلامي مقدس خود را آغاز نمودند كه حركت اسلامي زدايي استعمار نوين در ممالك اسلامي به اوج خود رسيده بود. اعلام رسمي لائيسم به عنوان خط مشي حكومتي دولتمردان تركيه و تلاش رضاخان و پسرش محمدرضا به منظور اجراي تدريجي اين خط مشي در ايران، كانون اصلي تشيع در جهان و ده ها توطئه فرهنگي و سياسي ديگر در گوشه و كنار جهان اسلام گوياي عدم كارآمدي رفرمهاي مقطعي و نصايح پراكنده به منظور تعديل اوضاع به سود نيروهاي ملي و مذهبي بود و بديهي است كه در اين عرصه، غني ترين دستمايه، همان آموزه هاي عاشورايي امت ما بود كه چنانچه غبار اوهام و برداشتهاي شخصي و سليقه اي و مهمتر از همه فراموش نمودن علل و عوامل و اهداف نهضت عاشورا برطرف مي شد، اين رويارويي بزرگ مكتبي خودبخود به وقوع مي پيوست. منظور ما از شفاف كردن فلسفه سياسي عاشورا مفهومي است اعم از: تحريف زدايي، تبين حقايق، اصلي - فرعي كردن مسائل و طرح مسائلي كه فراموش شده است و...

حركت فكري - فرهنگي امام راحل در راستاي شفاف نمودن فلسفه سياسي عاشورا دو دليل عمده داشت:

1- عداوت دشمنان در تفسيرهاي انحرافي از حادثه عاشورا

2- جهالت دوستان نادان

در بخش اول بايد به آن دسته از مستشرقان اشاره كرد كه قيام عاشورا را داراي انگيزه شخصي و مادي دانسته، آن را يك حركت كور نظامي به منظور رسيدن به قدرت و در چارچوب رقابتهاي قومي عرب ارزيابي نموده اند. در كنار اين افراد، عده ديگري نيز بوده اند كه بدون عداوت و صرفا به دليل روش خاص تحقيقي شان كه عموما «روش علمي تاريخ» بوده است، به تفسير حادثه عاشورا پرداخته اند و در نتيجه جنبه هاي معنوي، اهداف غايي و تأثيرات درازمدت اين نهضت مقدس از جانب آنان مورد غفلت واقع شده است. پايه گذار اين متدلوژي مكانيكي و روش علمي تاريخ، مستشرقان آلماني بوده كه متأسفانه همين خط كم و بيش توسط مكاتب انگليسي و فرانسوي در ارتباط با تلحيل اسلام دنبال شده است. [1] اين روش محققان ناآشنا به فرهنگ اسلامي را به سمت ارزيابي واقعه عاشورا در حد يك تراژدي كشانده بود كه حاصل ماجراجويي براي كسب قدرت سياسي آن هم بر پايه وعده هاي حساب نشده كوفيان بود.

به تعبير زيباي يكي از محققان، كار علمي غربيها دراين زمينه مانند عمل تشريح است. تشريح بدن انسان مي تواند آگاهي از قسمتهاي مختلف و تركيب انسان را ارائه دهد ولي هرگز نمي تواند مفهوم خود انسان را بازگو كند. [2] .

بنابراين در عرصه تحقيقات مربوط به مستشرقان و فضاي فكري و فرهنگي كه محصول اين نظريات است هم از جانب اقليتي از آنان، مشكل عناد و كينه توزي و تحقير پيشينه تاريخي اسلام و رهبران و امامان شيعه را داريم و هم از جانب اكثريتي از اين محققان، مشكل عدم فهم فضا و فرهنگ و پيكره تشيع را.

از طرفي در دوران جامعه شيعه نيز نوعي طفره روي و باطني گري در ارتباط با اعلام هدفهاي اساسي قيام عاشورا و الگوبرداري عملي از آن احساس مي شد. حضرت امام در يكي از بياناتش پرده از اين واقعيت برداشته اند: «البته اين نكته را بايد به مردم بفهمانيم كه همه اش قضيه اين نيست كه ما مي خواهيم ثواب ببريم، قضيه اين است كه ما مي خواهيم پيشرفت كنيم، سيدالشهدا هم كشته شد، نه اينكه رفتند يك ثوابي ببرند، ثواب براي او خيلي مطرح نبود، آنطور رفت كه اين مكتب را نجاتش بدهد، اسلام را پيشرفت بدهد، اسلام را زنده كند». [3] .

در جاي ديگري ايشان از اين نگاه هاي تك بعدي به اسلام و آثار حركت ديني گلايه دارند: «اينها اشتباه مي كنند كه يك طرف قضيه را مي بينند و طرف ديگر آن را نمي بينند و مع الاسف اسلام هميشه به اين يك طرف ديدنها مبتلا بوده...». [4] .

دليل ديگري كه حضرت امام (ره) را به اقدام براي شفاف نمودن فلسفه سياسي عاشورا فرامي خواند، اين نكته بود كه عاطفه شديد شيعيان نسبت به سالار شهيدان و يارانش تا حد اسطوره سازي و افسانه پردازي پيش مي رود و اين مسأله تا حدودي اجتناب ناپذير است. در چنين شرايطي وظيفه اصلاحگران ديني است كه متناوبا اين هاله اسطوره سازي را كنار زده و در پس آن اهداف اساسي و علل حركات و اقدامات رهبران ديني را نشان دهند تا اين اظهار عواطف به تحريف معنوي دستاوردهاي تاريخي مكتب نينجامد. سازمان دادن و جهت دادن به عواطف شيعي ملت، تنها از طريق توجيه و تبيين مباني عقلي و ديني قيام عاشورا و شبيه سازي و الگوبرداري آن در راستاي تحقق حكومت اسلامي ميسر بود انجام اين مأموريت عظيم توسط اين بزرگ مرد تاريخ معاصر اسلام ممكن بود.


پاورقي

[1] محمد جعفري، سيد حسين - تشيع در مسير تاريخ - ترجمه دکتر آيت‏الهي - ص 237.

[2] دکتر سيد حسين محمد جعفري - تشيع در مسير تاريخ - ص 240.

[3] صحيفه نور، ج 8 - ص 70 و 71.

[4] صحيفه نور، ج 8، ص 70 و 71.