بازگشت

دلائل باطل بودن ادعاي ذهبي و ابن كثير


1- يزيد براي گرفتن بيعت از حسين (ع) در همان ابتدا به حاكم مدينه نوشت كه يا از او بيعت بگير و يا سر از تن او جدا كن و براي من بفرست؛ [1] به عمرو بن سعيد دستور مي دهد به بهانه انجام حج با گروهي به مكه رفته، حسين (ع) را دستگير كند و نزد او بفرستد و اگر امتناع كرد او را بكشد. [2] .

2- عبيدالله بن زياد لحظه به لحظه، حركت امام (ع) به سوي عراق و نيز گزارشهاي رسيده از عمر بن سعد و برخورد او با سپاه حسين (ع) و كشته شدن آن حضرت را به اطلاع يزيد مي رسانيد كه مكاتبات او با يزيد ثبت شده است. [3] ، پس نمي توان پذيرفت كه يزيد از اين حادثه بي اطلاع بوده است.

3- مسأله چوب زدن يزيد بر دهان مبارك حسين (ع) در تمامي منابع شيعه و سني مضبوط است [4] كه اين امر نشاندهنده سرور وي نسبت به قتل آن حضرت است!

4- يزيد هنگامي كه با چوب به دهان حسين (ع) مي زند اشعاري مي خواند كه در آن سرور خويش را از گرفتن انتقام اجداد خود (بني اميه) در روز بدر كه به دست علي (ع) كشته شدند، بيان مي كند. [5] .

5- يزيد دستور داد براي عبرت همگان سرهاي مبارك شهدا و نيز سر امام حسين (ع) را سه روز بر دروازه هاي دمشق و نيز جامع اموي آويزان كنند. [6] .

6- خطبه هاي كوبنده ي حضرت زينب در مقابل يزيد و افشاگريهاي او در مورد اينكه يزيد مي كوشد تا نور اهل بيت رسول خدا (ص) را خاموش كند و نيز كينه هايي كه او از گذشته در دل دارد و مسائل ديگر مي تواند وضعيت اين تحريفات را روشنتر كند. [7] .

7- هنگامي كه خبر اعزام كاروان اسيران كربلا و سرهاي شهدا در دمشق به يزيد رسيد، وي دستور داد تا شهر را آذين بسته و بيارايند و زنان و مردان همگي براي تماشاي كاروان حاضر شوند. [8] .

8- يزيد با سرور و شادي به امام سجاد (ع) و زينب كبري (س) مي گويد ديديد كه خداوند چگونه شما را خوار و ذليل ساخت. [9] .

9- در روايت ديگري يزيد به علي بن الحسين (ع) مي گويد اي علي، پدر تو خويشي مرا قطع كرد و حق مرا نشناخت و در حكومت با من به نزاع برخاست و خداوند نيز با او چنين كرد كه ديدي. [10] .

10- از همه ي اين مسائل مهمتر اينكه نبايد از گرايش مورخان شامي و اهل سنت به حاكمان اموي و احترامي كه نسبت به معاويه و فرزندش يزيد قائل هستند غافل شد و ديگر اينكه دوره هايي كه اين مورخان شامي در آن مي زيستند و ما قبلا به آن اشاره كرديم، جريان تاريخنگاري را بدان سو كشانيدند كه از آن سخنها گفتيم.

11- نكته آخر اينكه ممكن است واقعا يزيد براي عوامفريبي و تبرئه خود به چنين اقداماتي نيز متوسل شده باشد و مورخان وابسته ي اموي به آن پر و بالهايي داده باشند.


پاورقي

[1] ابن اعثم کوفي، الفتوح 18:5.

[2] شيخ مفيد، الارشاد، 67:2 و 68.

[3] ابن اعثم کوفي، همان کتاب، 69:5 و 147.

[4] طبري، تاريخ الطبري، 276:6؛ ابن اثير، الکامل في التاريخ 35:4؛ ابن‏کثير، البداية و النهاية 192:8.

[5] پيشين، همانجا.

[6] خوارزمي، مقتل الحسين 75:2؛ ابن‏کثير، همان کتاب 204:8.

[7] بنگريد به: طبرس، الاحتجاج، جلد دوم؛ مجلسي، بحارالانوار، جزء 45 از مجلد پانزدهم؛ ابن طيفور، بلاغات النساء؛ عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسين او حديث کربلا.

[8] مجلسي، بحارالانوار 128-124: 45؛ باقر شريف القرشي، حياة الامام حسين (ع) 368:3.

[9] ابن‏کثير، همان کتاب 194:8.

[10] پيشين، همانجا.