بازگشت

نقاط ضعف و قوت پردازش ابن عساكر به قيام حسيني


نوشته ابن عساكر در مورد سرگذشت امام حسين (ع) نقاط قوت و ضعف فراواني دارد. وي در مورد زندگي و شرح حال امام (ع) و نيز قيام او، در مجموع 401 روايت گزارش مي كند كه از اين تعداد بيش از يكصد و پنجاه روايت آن دقيقا مشابه روايات ديگر است و تنها سلسله راويان آن متفاوت هستند و قريب به پنجاه روايت تنها با يك يا دو كلمه اختلاف گزارش شده و در مجموع مشابه هستند. از ميان روايات وي بيش از 250 روايت كه تقريبا يكسان هستند به ذكر فضائل و مناقب حسين (ع) و روايات وارده از رسول خدا (ص) در مورد ايشان اختصاص دارد كه ذكر اين روايت در يكي از منابع اهل سنت مي تواند بسيار بااهميت و ارزشمند باشد و در حقيقت بايد گفت از نقاط قوت كار اوست كه به رغم سليقه ي مذهبي، بي طرفانه به ذكر اين فضائل پرداخته و در منابع ديگر اهل سنت كمتر از اينگونه سخنان ديده مي شود. از حدود يكصد و پنجاه روايت باقيمانده، قريب به پنجاه روايت در مورد امور غريبي است كه پس از قتل حسين (ع) رخ داده و ما بدانها اشاره كرديم، حدود سي روايت مربوط به سال شهادت و سن آن حضرت است و در بيست روايت نيز به ذكر اخبار وارده از رسول خدا (ص) و علي (ع) در مورد خبر قتل حسين (ع) پرداخته است. در نتيجه از ميان مجموع 400 روايت وي تنها 10 روايت به كيفيت شهادت و مقتل حسين (ع) و نحوه ي برخورد سپاه عمر بن سعد و جنايات آنان در مورد شهيدان كربلا و تشريح حادثه عاشورا اختصاص دارد. پانزده روايت نيز در مورد حوادث هنگام حركت حسين (ع) و نحوه ي آن و نيز اعزام مسلم ارائه مي دهد كه اين مسائل يكي از نقاط ضعفي است كه نوشته او در مورد قيام عاشورا دارد. حدود 30 تا 40 درصد از روايات ابن عساكر با روايات ابن اعثم كوفي در «الفتوح» مشابه است و به رغم آنكه خود از آن سخني به ميان نمي آورد با يك مقايسه اجمالي مي توان بخوبي دريافت كه از روايات وي بهره برده است. حال با توجه به اين مسأله اگر مندرجات جلد پنجم و ششم الفتوح را، كه بخشي از آن در مورد امام حسين (ع) است، با آن مطابقت بدهيم بخوبي مي بينيم كه بيشتر روايات ابن اعثم - كه درباره ي مقتل حسين (ع)، هدف و انگيزه حركت امام به سوي عراق، چگونگي برخورد عبيدالله با مسلم و نيز كيفيت برخورد دو سپاه، حوادث و مصيبتهاي وارده بر امام حسين (ع) و خاندانش، و طرز به شهادت رسيدن و يا نبرد ياران ايشان با سپاه سعد و در مجموع حوادث مرتبط با اين واقعه مهم نگاشته شده است - را وي در تأليف خود نياورده و از آن همه مسائل مهم تقريبا گذشته است. حال چه علتي باعث حذف اين روايات مهم شده است. در اين مورد شايد بتوان با بررسي اوضاع و عصر ابن عساكر، كه با حكومت امويان مقارن بوده و در حقيقت بررسي اوضاع و عصر ابن عساكر، كه با حكومت امويان مقارن بوده و در حقيقت قدرت سياسي در دست دشمنان شيعه قرار داشته، به اين نكته دست يافت كه چون اين احاديث ماهيت حكومت اموي را برملا مي كند، شايد به خواست حاكمان و توسط عمال آنان از روايات ابن عساكر حذف شده باشد. آنچه ما را به اين نتيجه مي رساند اين است كه ابن عساكر، شافعي و از مورخان منصف و بي طرفي است كه به اهل بيت رسول الله (ص) و ائمه معصومين ارادت داشته و بسياري از روايات خود را از راويان شيعه و حتي ائمه سلام الله از جمله امام جعفرصادق (ع) و امام سجاد (ع) برگرفته است و در جاي جاي حوادث كربلا برخلاف ساير مورخان اهل سنت بر قاتلان حسين (ع) لعن و نفرين مي كند لذا اينكه او خود به حذف اين روايات اقدام كرده باشد بسيار بعيد به نظر مي رسد.