بازگشت

دشمنان دين با عاشورا مبارزه مي كردند


و در مقابل ائمه اطهار عليهم السلام، بني اميه و دشمنان نيز، روز عاشورا و محرم را روز خير و بركت و شادي و سرور قرار دادند، و با شئونات عاشورا و سيدالشهداء به مقابله برخواستند،

1- عبدالله ابن فضل هاشمي از امام صادق عليه السلام پرسيد: اي پسر پيامبر، چرا عامه روز عاشورا را روز بركت ناميده اند؟ حضرت فرمود: وقتي حسين كشته شد، مردم براي خودشيريني به يزيد، شروع به نقل اخبار دروغ كردند و بخاطر آن جائزه مي گرفتند و به اين جهت آن را روز بركت شمردند، تا مردم از حزن و اندوه و گريه، به شادي و سرور و تبرك روي آورند، خداوند ميان ما و آنها حكم كند. [1] .

2- و در زيارت عاشورا مي خوانيم كه: خدايا اين (عاشورا) روزي است كه بني اميه و فرزند زن جگرخوار همان ملعون پسر ملعون، كه به زبان پيامبرت در هر مكاني كه پيامبر توقف نمود، لعنت شد، به اين روز تبرك جستند.

3- و يكي از كارهائي كه دشمنان براي نابودي عاشورا و ياد سيدالشهداء انجام مي دادند، مبارزه سرسخت حكومتهاي طاغوتي با مجالس عزاداري و زيارت امام حسين عليه السلام مي باشد،

4- و در روايت ديگري وقتي حضرت صادق عليه السلام به مسمع ابن عبدالملك فرمود: تو از اهل عراق هستي آيا به زيارت قبر حسين عليه السلام مي روي؟ مسمع گويد: من مردي معروف هستم، و طرفداران خليفه اطراف ما هستند، مي ترسم گزارش دهند و مرا اذيت كنند. [2] .

5- و يا نوه ابوحمزه ثمالي گويد: در آخر دوران بني اميه به زيارت قبر حسين عليه السلام رفتم، ولي پنهان از اهل شام، تا اينكه به قبر رسيدم، در يك دهي پنهان شدم، تا اينكه نصف شب شد، در تاريكي نزد يك قبر آمدم، كه مردي جلو آمد و گفت: اجر خود را بردي، برگرد، با ترس برگشتم، نزديك اذان صبح كه شد، نزد آن مرد رفتم و گفتم: چرا نزد قبر نروم، من از كوفه آمده ام، ميان من و حضرت مانع مشو، من مي ترسم صبح شود، و اهل شام مرا اينجا ببينند، و بكشند، آن مرد گفت: كمي صبر كن، زيرا موسي ابن عمران با هفتاد هزار فرشته به زيارت قبر حسين آمده است و منتظر طلوع فجر است، سپس به آسمان خواهند رفت، گفتم: شما كيستي؟ گفت: من از فرشتگان محافظ قبر حسين و استغفاركنندگان براي زوار او هستم، با شنيدن اين سخن نزديك بودم عقل از سرم برود، بعد از طلوع فجر، به زيارت رفتم، كسي مانع من نشد، سلام كردم و بر قاتلين حضرت نفرين كردم، بعد از نماز صبح از ترس اهل شام به سرعت برگشتم. [3] .

6- و امام سجاد عليه السلام به زايدة كه به زيارت قبر سيدالشهداء با تمام خطراتش اقدام مي كرد، فرمود: چرا با وجود آن ارتباط نزديك كه با سلطان داري، به زيارت مي روي، با وجود آنكه سلطان تحمل هيچيك از دوستان ما را و فضائل و حقوق ما را ندارد؟ زايده گفت: من بخاطر خدا و رسول اين كار را ميكنم و اعتنائي به خشم كسي ندارم، و هيچ سخني در راه زيارت او برايم گران نيست! حضرت فرمود: تو را بخدا چنين است؟ عرض كردم: بخدا كه همينگونه است، حضرت سه بار تكرار نمود من هم سه بار تكرار كردم، حضرت: سه بار فرمود: مژده باد تو را، مژده باد تو را، مژده باد تو را، سپس حضرت حديثي را در اين رابطه به وي تذكر داد. [4] .

در حديث ديگري امام صادق عليه السلام به محمد ابن مسلم كه از فقهاء بزرگ اصحاب حضرت است فرمود: آيا به نزد قبر حسين عليه السلام مي روي؟ عرض كرد: آري ولي با ترس و لرز، حضرت فرمود: هر چه ترس و دلهره بيشتر باشد، ثواب هم بيشتر است و سپس حضرت شروع فرمود در بيان ثواب زيارت حضرت از روي دلهره. [5] .

8- و امام صادق عليه السلام به معاويه ابن وهب فرمود: زيارت قبر حسين عليه السلام را به خاطر ترس رها مكن. [6] الحديث

و زينب كبري سلام الله عليها وقتي هنگام عبور از كنار اجساد، حضرت سجاد را در آن حال سخت ديد، فرمود: قبر پدر شما سيدالشهداء اثرش كهنه نمي شود و با گذشت شب و روز از بين نمي رود، پيشوايان كفر و پيروان گمراهي، سخت تلاش مي كنند تا اثر قبر را نابود كنند ولي جز ظهور بيشتر و بالارفتن امر او اثري نخواهد داشت. [7] .


پاورقي

[1] بحار ج 44 ص 270.

[2] کامل الزيارات ص 101.

[3] کامل الزيارات ص 111.

[4] کامل الزيارات ص 260.

[5] همان مآخذ ص 276.

[6] همان مآخذ ص 116.

[7] همان مآخذ ص 262.