بازگشت

اي كاش امام حسين را زيارت مي كردم ولي حج...


معاوية ابن وهب يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام است، گويد بر امام صادق عليه السلام وارد شدم، ديدم حضرت مشغول نماز است، نماز كه تمام شد حضرت در حال سجده مشغول مناجات شد و در آن عرضه مي داشت:

اي خدائي كه ما را به كرامت و وصيت مخصوص گرداندي و به ما وعده شفاعت دادي و دانش گذشته و آينده را عطا نمودي و دلهاي مردم را به طرف ما متمايل كردي، بيامرز مرا و برادرانم را، و زوار قبر پدرم حسن صلوات الله عليه را، همانها كه مال خرج مي كنند و بدن خود را به زحمت مي اندازند، تا به ما نيكي كنند، و به اميد آنچه نزد تو است مي باشند در رسيدگي به ما، و بخاطر شادي رساندن بر پيامبرت صلواتك عليه و اجابت دستور ما و به خشم آوردن دشمنان ما و تحصيل رضاي تو، اين كارها را مي كنند،

خدايا خود از جانب ما، با رضوان به آنها پاداش بده، شب و روز نگهدارشان باش، حضرت همينطور به دعا راجع به زوار و اولاد و خانواده آنها و ثواب آنها ادامه داد تا اينكه عرضه داشت: خدايا دشمنان ما، بر زوار بخاطر زيارت ايشان خرده گرفتند ولي اينها زيارت را رها نكردند، چون مي خواستند با مخالفين ما مخالفت كنند.

خدايا بر آن صورتهائي كه خورشيد تغيير داد، ترحم نما، خدايا بر آن گونه هايي كه بر قبر ابي عبدالله نهاده شد ترحم نما، خدايا بر آن چشمهائي كه اشكهايش به خاطر رحمت بر ما جاري شد ترحم نما، خدايا بر آن دلهائي كه به خاطر ما ناراحت و آتش گرفت ترحم نما، خداي رحمت فرست بر آن ناله اي كه براي ماست، خدايا آن بدنها و جانها را به تو مي سپارم، تا در روز عطش بر سر حوض بهره مند كني،

وقتي مناجات حضرت تمام شد، عرض كردم: فدايت شوم، آنچه من از شما شنيدم اگر براي خدانشناسها مي بود، گمان مي داشتم كه به آتش جهنم دچار نشوند؟! بخدا آرزو كردم كه امام حسين را زيارت مي كردم و حج نمي كردم!

حضرت فرمود: تو كه به او (سيدالشهداء) نزديكي چرا او را زيارت نمي كني؟ چرا زيارت را رها مي كني؟

عرض كردم: من نمي دانستم كه مسأله به اين عظمت است، حضرت فرمود: اي معاويه آنها كه در آسمان براي زوار حسين دعا مي كنند، از دعاگوهاي در زمين بيشترند، اي معاويه زيارت را ترك مكن، هر كه آن را ترك كند، آنقدر حسرت مي بيند كه آرزو مي دارد قبر حضرت نزد او مي بود،

آيا دوست نداري كه خداوند تو را جزء كساني ببيند كه پيامبر و علي و فاطمه و ائمه عليهم السلام برايشان دعا مي كنند؟ آيا دوست نداري كه فردا جزء كساني باشي كه با آمرزش گناهان گذشته بر مي گردند، و گناه هفتاد سال آنها بخشوده مي شود؟ آيا دوست نداري كه فردا جزء كساني باشي كه ملائكه با آنها مصافحه مي كنند، آيا دوست نداري فردا جزء كساني باشي كه (از قبر) خارج مي شوند و گناهي در پي ندارند، آيا دوست نداري فردا از كساني باشي كه پيامبر با او مصافحه مي كند. [1] .


پاورقي

[1] وسائل الشيعه ج 10 ص 320.