بازگشت

آتش زدن خيام حسيني






در شب قتل حسين سر به گريبان زينب

اي پناه عالميان، زينب پناه ندارد



زنان را از خيام حرم بيرون و خيمه ها را آتش زدند، زنان سر برهنه در حالي كه جامه هايشان ربوده شده بود، پاي برهنه و گريان و ذليل بيرون آمدند.

طبق پاره اي روايات حضرت زينب از امام سجاد عليه السلام پرسيد: اي باقيمانده گذشتگان، خيمه ها را آتش زدند چه كنيم؟

حضرت فرمود: فرار كنيد،

همه فرار كردند، جز زينب كبري كه مواظب حضرت سجاد بود، خيمه آتش گرفته بود، دختر اميرالمؤمنين به چپ و راست نگاه مي كرد، به آسمان مي نگريست و دست بر دست مي زد، داخل خيمه مي رفت و بيرون مي آمد،

طبق برخي از روايات تعدادي از فرزندان پيامبر در هنگام فرار به شهادت رسيده اند، زيرا امام حسين عليه السلام براي اينكه دشمن از چند طرف حمله نكند، اطراف خيام را خندق كنده بود، فقط يك راه از پيش باز بود، و وقتي اهل بيت مي گريختند و سپاه نيز حمله مي كرد، خدا مي داند كه بر اطفال و اولاد پيامبر چه گذشت.

برخي نوشته اند كه وقتي حضرت زينب اطفال و اهل بيت را جمع كرد، متوجه شد كه دو كودك حضور ندارند، وقتي آن ها را جستجو كرد، ديد آنها دست در گردن يكديگر خوابيده اند، چون آنها را حركت داد، ديد آن دو از عطش جان داده اند.

گويا اين دو آقازاده همان دو فرزند عبدالرحمن ابن عقيل ابن ابيطالب هستند، كه نامشان عقيل و سعد بوده است و از شدت وحشت و تشنگي، هنگام هجوم لشكر به خيمه ها جان باخته اند.

دو دختر از امام مجتبي، طبق پاره اي از روايات هنگام حمله به خيام حرم، زير سم ستوران شهيد شدند. [1] .



زدند آتش همه آن خيمه گه را

كه سوزانيد دردش مهر و مه را



به خرگه شد محيط آن شعله نار

همي شد تا به خيمه شاه بيمار



بتول دومين شد در تلاطم

نمودي دست و پاي خويشتن گم



گهي در خيمه و گاهي برون شد

دل از آن غصه اش درياي خون شد



من از تحرير اين غم ناتوانم

كه تصويرش زده آتش به جانم




پاورقي

[1] معالي السبطين ص 52 و 53.