بازگشت

عشق محمد بس است و آل محمد






ماه فروماند از جمال محمد

سرو نباشد به اعتدال محمد



قدر فلك را كمال و منزلتي نيست

در نظر قدر با كمال محمد



وعده ديدار هر كسي به قيامت

ليله اسراي شب وصال محمد



آدم و نوح و خليل و موسي و عيسي

آمده مجموع در ظلال محمد



همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد

تا بدهد بوسه بر نعال محمد



شمس و قمر در زمين حشر نتابد

نور نتابد مگر جمال محمد



شايد اگر آفتاب و ماه نتابد

پيش دو ابروي چون هلال محمد



سعدي اگر عاشقي كني و جواني

عشق محمد بس است و آل محمد



و يا روايت كرده اند از عائشه كه گفت: روز عيدي بود، عده اي از سياهان مشغول بازي با ابزار لعب و جنگ بودند، (نمايش مي دادند) نمي دانم من از پيامبر درخواست كردم يا پيامبر خود فرمود: آيا مي خواهي نگاه كني؟ گفتم: آري، حضرت مرا پشت خود قرار داد به گونه اي كه گونه من بر گونه پيامبر بود، سپس آنها را تشويق نمود، تا اينكه من خسته شدم، بمن فرمود: آيا كافي است؟ گفتم: آري، فرمود: پس برو. [1] .

آيا هيچ ديندار غيرتمندي حاضر است كه اين اباطيل را به اشرف مخلوقات نسبت دهد و سپس كتاب خود را مهمترين كتاب پس از قرآن بنامد،

آري اين همه تهمتهاي ناروا به پيامبر اكرم نتيجه اي جز توجيه اعمال زشت فرمانروايان اموي و عباسي، در اعمال ننگين آنها نداشت، و در اين ميان آنقدر از اين روايات دروغين و ناهنجار بر نبي مكرم جعل كرده اند، كه قلم از نگارش آن حيا مي كند، آخر كدام غيرتمندي حاضر مي شود كه با همسر خود در معرض ديد عموم، مسابقه بدهد، آن هم چند بار، تا چه رسد به پيامبر عظيم الشأن اسلام، آن هم در حالي كه فرماندهي سپاهي را به عهده دارد و در سفر است، همچنانكه احمد حنبل در مسند ج 6 ص 264 آورده است. [2] .


پاورقي

[1] صحيح بخاري در کتاب عيدين و کتاب جهاد (از دلائل الصدق ج 1 ص 391).

[2] به نقل از دلائل الصدق ج 1 ص 419.