پس از سركوب كردن مردم مدينه و غارت آنها، مسلم ابن عقبه، عازم سركوب عبدالله ابن زبير در مكه شد، اما وي كه پيرمردي مريض بود در ميان راه به درك واصل شد، او قبل از مرگ خود گفت: خدايا من بعد از شهادت به لااله الاالله و محمد رسول الله هيچ كاري كه محبوبتر باشد نزد من از كشتار مردم مدينه نكرده ام، و به هيچ چيزي بيشتر از اين كارم براي آخرتم اميدوار نيستم! [1] .

و سرانجام حصين ابن نمير كه بجاي وي فرماندهي لشكر شام را بعهده گرفته بود، به مكه هجوم آورد، و وقتي ابن زبير به مسجدالحرام و كعبه پناه برد [2] ، با منجنيق كعبه را سنگباران كردند و با نفت و پارچه و هرچه كه قابل سوختن بود، بر كعبه فرو ريختند به گونه اي كه كعبه سوخت و منهدم گرديد، [3] ، گويند كه فرمانده لشكر شام فرمان داد كه هر روز ده هزار سنگ بر كعبه فرود آوردند. [4] .

و در همين ايام كه لشكر شام مشغول نابودي كعبه بودند، خداوند يزيد را مهلت نداد و هلاك نمود، در حالي كه عمر او به چهل نمي رسيد،

او طي سه سال و اندي حكومت خود، سال اول پسر فاطمه سيدالشهداء را به شهادت رساند و خاندان پيامبر را به اسارت گرفت، در سال دوم خون و ناموس و اموال مردم مدينه را مباح نمود و در سال سوم، خانه خدا را آتش زد و نابود كرد، و اين نيست جز آثار و نتايج سوء انحراف از اهل بيت عليهم السلام، تو گوئي خداوند با افعال زشت و ناهنجار آنان مي خواهد آنان را به دست خودشان رسوا كند و حقانيت اهل بيت را به اثبات رساند.

در سبب مرگ يزيد اموري ذكر شده است، برخي گويند از كثرت مستي، چون مشغول رقصيدن بود، با فرق سر بر زمين خورد و جان داد، و برخي گويند عربي باديه نشين، در بيابان وقتي يزيد در پي شكار تنها شده بود، و خودش را معرفي كرد، آن مرد در خشم شد و گفت تو قاتل حسين ابن علي هستي و او را به درك واصل كرد. [5] و در تتمة المنتهي آمده است كه جنازه يزيد را در دمشق در باب الصغير دفن كردند و هم اكنون مزبله است.

مسعودي در مروج الذهب گويد: يزيد شراب خوارگي را علني و به روش فرعون عمل مي كرد، بلكه فرعون نسبت به مردم عادلتر و با انصاف تر بود.

و به دنبال يزيد، ساير عمال و فرمانداران او نيز فسق و فجور را علني كردند، در دوران يزيد غنا در مكه و مدينه علني شد مردم از آلات لهو استفاده مي كردند و بي پروا شراب مي نوشيدند. [6] .