بازگشت

نمودار حكام مسلمين تا زمان امام حسين


اينك شما تجسم كنيد جامعه اسلامي آن روز را و ببينيد كه حاكمان و فرمانروايان مسلمين در استانها و شهرهاي اسلامي چه كساني بوده اند. و با توجه به اينكه توده مردم دين خود را از فرمانروايان مي گيرند، وضع ديني مردم را دريابيد.

جامعه اي كه خليفه آن همانند عثمان است، با آنهمه حيف و ميل بسيار در اموال مسلمين، و مسلط كردن افراد ناپاك بر مردم و به ذلت و خواري كشاندن بزرگاني چون ابوذر و عمار و ابن مسعود، جامعه اي كه مروان، همان دشمن سرسخت اهل بيت كه بر زبان پيامبر لعنت شده است، حاكم مدينه و مشاور خليفه مي شود، جامعه اي كه بني اميه با تمام رذائل اخلاقي و لعنتي كه از پيامبر دارند، رئيس مي شوند،

جامعه اي كه عبدالله ابن سعد ابن ابي سرح مرتد، در آن فرماندار مصر مي شود، با آنكه پيامبر خون او را حلال و هدر نموده بود و يا ناپاكي مثل عمرو ابن عاص به حكومت مصر مي رسد.

جامعه اي كه امثال وليد ابن عقبة، آن فاسق شرابخوار زناكار، استاندار كوفه مي شود و در مسجد كوفه با حالت مستي در محراب آن شراب قي مي كند و نماز صبح را چهار ركعت مي خواند.

جامعه اي كه معاويه در آن امير يا خليفه مي شود، و به شرابخوارگي مي پردازد، و نابودي دين و انتقام از پيامبر را سرلوحه برنامه خود قرار مي دهد.

جامعه اي كه جنايتكاراني مثل سمرة ابن جندب و زياد ابن ابيه و بسر ابن ارطاة حاكمان آن مي شوند، و از كشتن خون بي گناهان و كودكان خردسال و مظلومان واهمه اي ندارند.

جامعه اي كه امثال عمرو ابن سعيد بر مثل مدينه حاكم شود و وقتي صداي شيون زنهاي بني هاشم را در رثاي حسين ابن علي مي شنود به قبر پيامبر اشاره كند و بگويد: اي محمد اينك يك روز، در مقابل روز بدر. [1] .

يعني در جنگ بدر تو اجداد ما را كشتي و اسير كردي و امروز ما فرزندان تو را كشته و اسير كرديم.

و بالاخره جامعه اي كه امثال يزيد آن شرابخوار، قمارباز، بي نماز و بي حياء و ميمون باز زناكار، بعنوان خليفه مطرح شود و ناپاكاني مثل عبيدالله ابن زياد در آن استاندار و حاكم مي گردند.

همان يزيدي كه در سال اول خلافت پسر پيامبر را كشت و در سال دوم جنايت هولناك حره را ايجاد كرد كه روي تاريخ را سياه كرده است و در سال سوم خانه كعبه را به منجنيق و آتش كشيد،

جامعه اي كه در سرتاسر آن بر بالاي هر منبر جمعه و جماعات، اول مسلمان عالم اسلام و برادر پيامبر و سردار بي همتاي نبردهاي افتخارآفرين دين، با آنهمه سوابق و فضائل درخشان بي ترديد، مورد سب و ناسزا قرار مي گيرد و طرفداران او از هر طرف تحت شديدترين فشارها و شكنجه ها قرار مي گيرند.

آيا با اينهمه فساد و تباهي، براي آزاده و شرافتمندي چون حسين ابن علي، كه تمام وجود او غيرت و آزادگي و دفاع از اسلام و دين جد خود مي باشد، راهي جز قيام و اقدام خونين براي نجات دين و امت جدش باقي مي ماند،

بگذار فرومايه گان و بزدلان و پست فطرتان در منجلاب تباهي و ذلت، دست و پا بزنند و در لجنزار سرشت دون خود به قذارات اكتفا كنند، و چه بسا بر پسر فاطمه نيز خرده بگيرند.

امام حسين، فرزند فاطمه است، از سينه شهامت و فضيلت شيرخورده، حسين در دامن عصمت زهرا درس تقوي و مردانگي آموخته و در مدرسه علوي، از حيدر كرار رمز شجاعت و فداكاري آموخته است.


پاورقي

[1] الغدير ج 10 ص 264.