بازگشت

تفاوت زمان حضرت امير با زمان خلفا


نكته اي كه قابل توجه و دقت است، اين است كه بسيار فرق است ميان زمان حضرت امير و زمان حكومت شيخين و عثمان، در زمان ابوبكر و عمر، مردم از دوران سخت اقتصادي و گرسنگي و جنگ و وحشت كه در زمان پيامبر وجود داشت، بطرف دوران شكوفا شدن اوضاع اقتصادي و رفاه و امنيت و غنائم جنگي و توسعه نظامي رسيدند، و طبيعي است وقتي مردم بعد از آن سختيها و گرسنگيها، با رفاه روبرو شوند، آن را عميقا در آغوش گيرند، اما در زمان حضرت امير عليه السلام، اگر حضرت همان روش قبلي ها را ادامه مي داد، يعني ولخرجيها و ريخت و پاشهاي سابق را ادامه مي داد، كار حكومت وي برقرار مي ماند، و هرگز افرادي مانند معاويه و طلحه و زبير و ديگران بخاطر عدالت وي از او روي گردان نمي شدند و جنگ داخلي به راه نمي انداختند.

اما حضرت بر خلاف قبلي ها نه تنها آن ريخت و پاشها را نكرد، بلكه اعلام نمود، تمام ريخت و پاشهاي ناحق عثمان را به بيت المال بر مي گرداند، هر چه كه باشد و هر كجا كه باشد، هر چند در مهريه زنان پرداخت شده باشد، و شما خوب مي دانيد، وقتي يك خانواده و در سطح وسيعتر، يك جامعه را با ريخت و پاش عادت دادند، بر گرداندن آن خانواده و يا جامعه به اعتدال و ميانه روي، چقدر جنجال آفرين و تحريك آميز است.

و اين مشكل حضرت امير عليه السلام را جامعه امروز ما به خوبي درك مي كند، كه پس از آن همه ريخت و پاش حكومت ستمشاهي، امروز به اعتدال كشاندن يك جامعه مصرفي و لجام گسيخته، چقدر مشكل و جنجال آفرين است.

حضرت امير عليه السلام نه تنها با خلفا مخالفت مي كرد و همين مي تواند دليل عمده اي براي اعراض مردم از او باشد بنحوي كه گذشت بلكه معتقد بود با اين دست و دل بازيها و اسراف كاريها و خرجهاي گزاف و بيهوده بايد مبارزه كرد و اين ريخت و پاشها برخلاف عدالت اسلامي است و اينجا بود كه مستقيما در مقابل ماديات و منافع بسياري مخصوصا سران حكومت خلفا قرار گرفت و در آن دوراني كه قبايل و رؤساي آنها نقش عمده اي را براي ادامه يك حكومت تشكيل مي دادند و اگر رئيس يك قبيله با حاكمي موافقت مي كرد آن حاكم مطمئن بود كه از حمايت آن قبيله برخوردار است، حضرت امير عليه السلام به مخالفت با اين ريخت و پاشها پرداخت و فرمان داد تا اموال غارت رفته توسط عثمان باز گردانده شده و ثمره اين عدالتخواهي را هم تحمل كرد و بر آن اصرار ورزيد گرچه بخاطر آن جنگ جمل برپا شد.