بازگشت

دختر گرامي پيامبر اكرم در ناراحتي و غربت


و سرانجام وقتي به مقتضاي سياست، به دلجوئي دختر پيامبر آمدند، و حضرت فاطمه بخاطر حضرت علي عليه السلام آن دو را پذيرفت، به آنها فرمود: شما را بخدا آيا نشنيده ايد كه پيامبر فرمود: خشنودي فاطمه، خوشنودي من، خشم فاطمه، خشم من است، هر كه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته و هر كه فاطمه را خشنود كند مرا خشنود كرده و هر كه فاطمه را خشمگين كند مرا خشمگين نموده است؟ جواب دادند آري، ما اين كلمات را از پيامبر شنيديم، حضرت فرمود: من خداوند و ملائكه را گواه مي گيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورده ايد و خشنود نكرديد.

اگر پيامبر را ملاقات كنم، شكايت شما دو نفر را خواهم نمود، ابوبكر با گريه گفت: بخدا پناه مي برم از خشم شما و پيامبر، حضرت فاطمه فرمود: بخدا قسم در هر نماز بر تو نفرين مي كنم. [1] .

و كار مظلوميت بجائي رسيد كه وصيت نمود از آن افراد كسي در مراسم تجهيز او شركت نكند، و تنها باقيمانده پيامبر اكرم، در حالي كه دلي مالامال از غصه و اندوه داشت، شبانه و در حالت غربت به خاك سپرده شد.

ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه مي گويد: به استادم گفتم: مگر ابوبكر نمي دانست فاطمه راست مي گويد؟ استادم گفت: چرا مي دانست، پرسيدم پس چرا سخن او را قبول نكرد؟ استادم گفت: او اگر سخن فاطمه را در مورد فدك بدون شاهد مي پذيرفت، فردا فاطمه ادعاي خلافت را براي شوهرش مي كرد و ابوبكر بايد مي پذيرفت.


پاورقي

[1] الامامة و السياسة ج 1 ص 14 از شبهاي پيشاور ص 711.