بازگشت

اجتهاد در مقابل فرمايش پيامبر


در همين راستا بود كه عمر ابن خطاب صريحا اعلام كرد: دو متعه است كه در زمان پيامبر حلال بود اما من از آن دو نهي مي كنم و بر آن عقاب مي كنم، متعه حج و متعه نساء! [1] .

بزرگي فاجعه را بنگرد كه صريحا اعلام مي شود، پيامبر حلال كرده و من حرام مي كنم!! ودر پي آن سياستها و محبتهاست كه براي توجيه و دفاع از اين فتوي بكار مي افتد و متعه را حرام مي شمرد.

در مسند احمد است كه ابوموسي اشعري به مشروع بودن تمتع در حج فتوي مي داد،مردي به او گفت: جلو بعضي از فتواهايت را بگير، چون نمي داني كه امير المونين عمر چه تغييراتي در احكام داده است. [2] .

آري مشكله اين بود كه دستورات و اعمال عمر و ابوبكر همرديف سنت پيامبر و فرمان خدا، و بلكه بالاتر از آنها قرار مي گرفت و مقدم مي شد.

و اين همان انحرافي است كه امام حسين عليه السلام بايد آن را درمان كند، احمد ابن حنبل در مسند خود آورده است كه ابن عباس گفت: پيامبر نيز حج تمتع بجاي آورد، عروة ابن زبير گفت: ابوبكر و عمر آن را قدغن نموده اند، ابن عباس جواب داد: اين پسرك چه مي گويد؟ گفتند مي گويد: ابوبكر و عمر آن را

حرام كرده اند، ابن عباس گفت: مي بينم كه اينان به هلاكت مي رسند، من مي گويم پيامبر چنين مي گويد، آنهامي گويند ابوبكر و عمر ممنوع كرده اند!

طبري و ثعلبي در تفاسير خود و ديگران روايت كرده اند كه حضرت علي عليه السلام فرمود: اگر عمر از متعه (عقد موقت) منع نكرده بود، جزء افراد پست كسي زنا نمي كرد و به دنبال همين تغييرات و انحرافات بود كه گفتن حي علي خير العمل را در اذان ممنوع نمود تا مبادا مردم از رفتن به جهاد سست شود و حتي گفت كه هر كه آن را بگويد مجازاتش مي كنم. [3] .

و جمله الصلاة خير من النوم، نماز بهتر از خواب است را در اذان نماز صبح داخل نمود. [4] و ياللعجب كه مسلمانان در همه چيزاختلاف كنند حتي در گفتن اذان كه در زمان پيامبر هر روز بارها از مأذنها مي شنيدند. [5] .

و از جمله اين انحرافات، صحيح دانستن سه طلاقه نمودن زن است در يك مجلس، برخلاف آيه قرآن و احاديث پيامبر اكرم كه خود اهل سنت مثل صحيح مسلم و سنن بيهقي و مسند احمد ومستدرك حاكم آورده اند، نسائي يكي از دانشمندان اهل سنت است گويد: به پيامبر خبر دادند مردي زن خود را يكجا سه طلاقه كرده، حضرت برخاست و در حالي كه خشمگين بود فرمود: با بودن من با كتاب خدا بازي مي شود؟ كار بجايي رسيد كه مردي عرض كرد يا رسول الله آيا او را نمي كشي؟! اما خليفه دوم ديد كه مردم به سه طلاقه نمودن زن در يك مجلس عجله مي كنند، خواست آنها راعقوبت كند، آن را امضاء كرد!! [6] .

خالد محمد خالد مصري در كتاب دموكراسي خود مي نويسد: عمر ابن خطاب هر جا مصلحت مي ديد نصوص مقدس ديني قرآن و سنت نبوي را ترك مي گفت! [7] .

مسلمانان در اثر غفلت و پذيرش عملي انحراف در امامت و سستي و مستي مال و مقام، بجاي تخطئه او به سكوت و پيروي پرداختند، و اين گونه انحرافات از امثال ابوبكر و عمر راه را براي خلفاي بعدي بازكرد، كه هر چه خواستند كردند و كسي را هم حق اعتراض نبود، زيرا اساس آن قبلا از سوي شيخين كه مورد اتفاق آنان بود نهاده شده بود

در رمضان سال 41 هجري عمر دستور داد تا مردم نماز مستحبي را به جماعت بخوانند و خود وقتي جماعت را ديد گفت: چه بدعت خوبي است [8] و همو بود كه دستور داد در نماز ميت چهار تكبير بگويند با اينكه طبق روايات اهل سنت مانند سيوطي در تاريخ الخلفاء و ديگران پيامبر پنج تكبير مي گفت.

و همو بود كه حد سرقت را از غلامان حاطب برداشت و به غرامت سنگين تبديل كرد، [9] و همو بود كه حد زنا را از مغيرة ابن شعبه كه با ام جميل زنا كرده بود دفع كرد، و اين مغيره همان است كه حلبي درباره او مي نويسد:او با سيصد تا هزار زن هبستر شد كه فقط هشتاد نفر از آنان شوهردار بوده اند! و خليفه يكي از چهار شاهد را تشويق كرد تا در شهادت تردد و تامل كند و حد را ساقط نمود. [10] .


پاورقي

[1] فخر رازي در تفسير کبير و قوشجي در شرح التجريد و ديگران (الفصول المهمه ص 63) و شرح ابن‏ابي‏الحديد ج 1.

[2] جزء اول ص 50 (به نقل از النص والاجتهاد).

[3] شرح تجريد قوشجي که از محققين اهل سنت مي‏باشد.

[4] شرح تجريد قوشجي.

[5] دلائل الصدق ج 3 ص 99 از قوشجي در شرح تجريد.

[6] به نقل از النص و الاجتهاد.

[7] به نقل النص و الاجتهاد.

[8] صحيح بخاري کتاب صلاة التراويح؟!.

[9] احمد امين در ص 287 از فجر الاسلام به نقل النص و الاجتهاد.

[10] تمام مورخين در حوادث سال 17هجري اين جريان را نگاشته‏اند همانند حاکم نيشابوري در مستدرک و آن را صحيح شمرده است..