بازگشت

سيدالشهداء، پيامبر و علي و حسن را به جابر نشان داد


هنگاميكه سيدالشهداء عازم عراق شده بود، جابر بن عبدالله آمد و به حضرت عرض كرد: شما فرزند پيامبر هستيد، صلاح شما مي دانم كه مانند برادر خود، صلح كنيد، چرا كه برادر شما آگاه و موفق بود. حضرت فرمود: اي جابر آنچه برادرم كرد به دستور خدا و پيامبر بود، من هم به دستور خدا و پيامبر اقدام مي كنم، آيا مي خواهي پيامبر و علي و برادرم حسن عليهم السلام را گواه بياورم؟!

سپس حضرت به آسمان نگاه كرد، ناگاه درب آسمان باز شد، پيامبر و علي و حسن و حمزه و جعفر عليهم السلام فرود آمدند، جابر گويد: از ترس از جا پريدم.

پيامبر فرمود: اي جابر آيا راجع به حسن قبلا به تو نگفتم كه مؤمن نخواهي بود مگر اينكه تسليم امامان خود باشي و اعتراض نكني؟ آنگاه پيامبر جايگاه معاويه و يزيد را در عذاب به جابر نشان دادند، سپس ‍ پيامبر با همراهان به آسمان صعود نمود، از آن بالا سيدالشهداء را صدا زده فرمود: پسرم به من ملحق شو، امام حسين به حضرت ملحق شد و به آسمان رفتند به گونه اي كه ديدم وارد بهشت شدند، پيامبر به من نگاه نمود و در حاليكه دست حسين را گرفته بود فرمود: اي جابر اين پسرم با من است، تسليم او باش و شك مكن تا مؤمن باشي، جابر گويد: چشمهايم كور باد اگر آنچه گفتم نديده باشم. (نفس المهموم)