بازگشت

نابودي و هلاكت


تساهل در دين، و بي تفاوتي در برابر منكرات، عامل نابودي است،


اما در امت هاي قبل از اسلام، هلاكت، نابودي واقعي بود، مسخ مي شدند، زلزله و صاعقه همه ي آن ها را نابود مي كرد، زمين آن ها را فرو مي برد و... ولي از آن جا كه اين عذاب ها از امت اسلام برداشته شد، اين نابودي، نابودي آرمان و مكتب و در نتيجه عزت و شرف است كه تحقيقا بدتر از نابودي ظاهري است.

امام علي عليه السلام فرمود:

«و اعلموا ان الهالك من هلك دينه والحريب من حرب دينه؛

بدانيد آن كس كه دينش تباه شده باشد نابود است و غارت زده كسي است كه دينش را به غارت ببرند».

قرآن كريم هم منحرفان را نكوهش مي كند و هم افرادي كه در برابر انحراف ساكتند و هر دو را مستحق مجازات مي داند. [1] .

اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:

«أوحي الله تعالي الي شعيب اني مهلك من قومك مائة الف؛ أربعين ألفا من شرارهم و ستين ألفا من خيارهم فقال: هؤلاء الأشرار فما بال الاخيار؟ فقال: داهنوا أهل المعاصي فلم يغضبوا لغضبي؛

خداوند به حضرت شعيب وحي كرد كه من تمامي صد هزار نفر قومت را نابود خواهم كرد چهل هزار نفر از گنه كاران و شصت هزار نفر از خوبان! حضرت شعيب عرض كرد: اشرار بايد نابود شوند، اما خوبان چرا؟ پاسخ شنيد: زيرا با اهل معصيت سازش كردند و براي من خشم نكردند».


اين نتيجه ي بي تفاوتي در برابر دين در امم و ملل گذشته بود. اما پيامد بي تفاوتي در برابر دين، و تسامح و تساهل در ميان اين امت، نابودي اهداف بلند مكتب است، همان كه بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم اتفاق افتاد و سرانجام سالار شهيدان براي جلوگيري از نابودي اساس مكتب قيام كرد و خود و عزيزانش را به مسلخ عشق فرستاد. (در اين باره با تفصيل بيش تري سخن خواهيم گفت).


پاورقي

[1] داستان اين منحرفان در سوره اعراف، آيه‏ي 161 تا 166 ذکر شده است.