بازگشت

توجيه گناه


بعد ديگر بي تفاوتي، توجيه گناه است. توجيه گناه اگر از اصل گناه، معصيتش بيش تر نباشد كم تر نيست؛ زيرا توجيه گناه هم رضايت گناه را در پي دارد و هم استخفاف به آن را.

توجيه گناه؛ يعني گناه را براي خود و ديگران به گونه اي جلوه دهد كه گويا جرمي صورت نگرفته است. قرآن كريم اين را از خصيصه هاي منافقان به شمار مي آورد.

هنگامي كه پيامبر گرامي اسلام مسلمانان را آماده جنگ تبوك مي ساخت. يكي از رؤساي طايفه ي «بني سلمه» به نام «جد بن قيس»، كه از منافقان بود، خدمت پيامبر آمد و عرض كرد: اگر اجازه دهي من در اين ميدان جنگ حاضر نشوم؛ زيرا علاقه ي شديدي به زنان دارم مخصوصا اگر چشمم به دختران رومي بيفتد ممكن است دل از دست بدهم و مفتون آن ها شوم و دست از جنگ بكشم. در اين هنگام اين آيه نازل شد:

«و منهم من يقول ائذن لي و لا تفتني ألا في الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحيطة بالكافرين؛ [1] .


بعضي از آن ها مي گويند به ما رخصت ده تا در جهاد شركت نكنيم و ما را به گناه گرفتار مساز. آن ها هم اكنون در گناه سقوط كرده اند و جهنم كافران را احاطه كرده است».

اين آيه ي شريفه يك نمونه از بهانه تراشي و توجيه گناه را ذكر كرده است. عدم حضور در جبهه ي دفاع از دين به بهانه ي به گناه افتادن در آينده، خود گناهي بزرگ است؛ در حالي كه وظيفه آن است كه هم در جهاد مقدس شركت كنند و هم فرمان صريح الهي را زير پا نگذارند و پس از حضور در جبهه نيز، بايد چشم از گناه بپوشند وبه دختران زيباروي رومي ننگرند تا به گناه، آلوده نشوند!

اين گونه توجيهات نشان بي تفاوتي در برابر دين است.

همين خصيصه را برخي از منافقان در جنگ احزاب داشتند؛ محضر پيامبر صلي الله عليه و آله عرض كردند:

خانه هاي ما بدون حفاظ است و هيچ يك از خانه هاي انصار هم چون خانه هاي ما نيست و ميان ما و طايفه «غطفان» كه از شرق مدينه هجوم آورده اند حايل و مانعي وجود ندارد. اجازه فرما به خانه هاي خود بازگرديم و از زنان و فرزندانمان دفاع كنيم:

«و يستأذن فريق منهم النبي يقولون ان بيوتنا عورة و ما هي بعورة ان يريدون الا فرارا؛ [2] .

و گروهي از آنان از پيامبر رخصت (ترك جهاد) مي طلبيدند و مي گفتند خانه هاي ما را حفاظي نيست در حالي كه بدون حفاظ نبود. آن ها فقط


مي خواستند از جنگ فرار كنند».

اين هم بهانه اي ديگر بود براي شانه خالي كردن از تكليف.

اين نسبت به توجيه گناه خود. بدتر از اين، توجيه گناه ديگران است كه گناه بسيار بزرگي است. گناه رابطه ي نامشروع پسر و دختر را به بهانه دوستي سالم پسر و دختر توجيه كردن! آلودگي و عشق هاي پست حيواني را به نام عشق مقدس خواندن! هرزگي و لا ابالي گري را با اين توجيه كه دين ارتباط دل با خداست، توجيه كردن و كوچك جلوه دادن! به بهانه توسعه ي سياسي، ميدان دادن به گروه هاي منحرف براي تاختن به معنويات و مقدسات پذيرفته شده ي مردم و... جلوه اي ديگر از توجيه نادرست گناه است كه ريشه در بي تفاوتي و حساس نبودن در برابر مقدسات ديني دارد.


پاورقي

[1] توبه (9) آيه 49.

[2] احزاب (33) آيه 13.