بازگشت

معامله گري بر سر دين


سومين معناي تساهل و تسامح، كوتاه آمدن از دين و معامله گري بر سر آن است. اين معنا از تساهل در مقابل «غيرت ديني» قرار دارد و به شدت با مباني اسلامي در تضاد است.

طرفداران اين معنا از تساهل، آگاه يا ناآگاه به تحريف دين پرداخته و سرانجام مردم را از دين جدا خواهند كرد. قرآن و روايات و سيره ي پيامبر و امامان به مبارزه با اين معنا از تساهل پرداختند. از سيره ي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله استفاده مي شود كه بارها دشمنان حضرت، پيامبر را دعوت به اين تساهل كرده اند و از پيامبر جواب رد شنيدند. به عنوان نمونه:

جمعي از نمايندگان قبيله ي ثقيف خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند و گفتند:

با سه شرط بيعت مي كنيم:

1. نماز نخوانيم؛


2. بت هايمان را با دست خودمان نشكنيم؛

3. اجازه دهي يك سال بت لات بماند و ما آن را عبادت كنيم.

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:

ديني كه در آن ركوع و سجود نباشد به كار نمي آيد. و اما شكستن بت هايتان به دست خودتان مانعي ندارد اگر شما به اين امر تمايل نداريد ما خودمان مي شكنيم. در مورد عبادت لات هم من هرگز چنين اجازه اي به شما نمي دهم.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اين مورد هرگز از اصول و مباني خويش كوتاه نيامد كه اين سخن خداست:

«ولولا أن ثبتناك لقد كدت تركن اليهم شيئا قليلا - اذا لأذقناك ضعف الحيوة و ضعف الممات ثم لا تجد لك علينا نصيرا؛ [1] .

و اگر نه آن بود كه پايداري ات داده بوديم (و در پرتو مقام عصمت، تو را از انحراف ها مصون داشتيم) نزديك بود اندكي به آنان ميل كني، آن گاه تو را دو چندان در دنيا و دو چندان در آخرت عذاب مي كرديم و براي خود ياوري در برابر ما نمي يافتي».

نيز در تاريخ حيات پيامبر گرامي اسلام مي خوانيم:

سران مشركان به حضرت پيشنهاد كردند كه:

اي محمد صلي الله عليه و آله تو بيا از آيين ما پيروي كن، ما نيز از آيين تو پيروي مي كنيم! و تو را در تمام امتيازهاي خود شريك مي سازيم؛ يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و سال ديگر ما خداي تو را عبادت مي كنيم.


پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود:

پناه بر خدا كه من چيزي را همتاي او قرار دهم:

«بسم الله الرحمن الرحيم - قل يا أيها الكافرون - لا أعبد ما تعبدون - و لا أنتم عابدون ما أعبد - و لا انا عابد ما عبدتم - و لا أنتم عابدون ما أعبد - لكم دينكم ولي دين؛ [2] .

به نام خداوند بخشنده ي مهربان. بگو: اي كافران آن چه را شما مي پرستيد نمي پرستم و نه شما آن چه را من پرستش مي كنم مي پرستيد و نه من هرگز آن چه را شما پرستش كرده ايد مي پرستيم و نه شما آن چه را كه من مي پرستم عبادت مي كنيد. (حال كه چنين است) آيين شما براي خودتان و آيين من براي خودم».

اين سوره، سوره ي سازش ناپذيري در اصول و مباني است. لذا پيامبر بزرگ بعد از نزول سوره به مسجدالحرام آمد و در حالي كه جمعي از سران قريش در آن جا جمع بودند بالاي سر آن ها ايستاد و اين سوره را تا آخر بر آن ها خواند. آن ها وقتي پيام اين سوره را شنيدند كاملا مأيوس شدند و به آزار حضرت و يارانش پرداختند.

اين سيره و روش پيامبر بزرگ بود. حضرت نه تنها در مباني اهل معامله نبود بلكه در ارزش ها نيز معامله نكرد. وقتي مشركان پيشنهاد طرد مؤمنان صالح و فقير را دادند تا آن ها به مكتب نگروند، به دستور خداوند دست رد بر اين پيشنهاد زد و گفت: من هرگز اينان را طرد نمي كنم و زندگي و مرگ با آن ها لذت بخش است.



پاورقي

[1] اسراء (17) آيه‏ي 74 و75.

[2] سوره‏ي کافرون (109).