بازگشت

منطقي و استدلالي بودن دين


معناي دوم تساهل و تسامح آن كه اسلام عزيز براي نشر مكتب، با برهان و استدلال وارد ميدان شده، و اساس بر زور و اجبار نيست. اين معناي تساهل نيز مورد قبول است، زيرا كه شعار اسلام اين است:«قل هاتوا برهانكم؛ [1] بگو برهانتان را بياوريد».

اولين شيوه ي مورد تأكيد اسلام در دعوت به راه خدا «حكمت» است:

«أدع الي سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي أحسن؛ [2] .

با حكمت و اندرز نيكو به سوي راه پروردگارت دعوت نما و با بهترين شيوه با آنان مجادله كن».

نخستين گام در دعوت به سوي حق استفاده از منطق صحيح، حكمت و استدلال است و به عبارت ديگر دست انداختن در درون فكر و انديشه مردم و به حركت در آوردن آن و بيدار ساختن عقل هاي خفته، نخستين گام محسوب مي شود. شيوه ي پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام در دعوت به دين همين روش بوده است. امام علي عليه السلام حتي در گرماگرم نبرد وقتي شخصي در باب توحيد سؤال كرد، علي رغم اعتراض برخي كه اين


چه وقت طرح اين پرسش است، به پاسخ منطقي و استدلالي برخاست. [3] .

احتجاج هاي فراوان و بحث هاي زيادي كه پيامبر و امامان عليهم السلام با مخالفان كرده اند مؤيد اين روش است.

در اين بحث ها استدلال و برهان موج مي زند. [4] هم خود آنان مقيد به اين روش بودند و هم به دوستانشان سفارش مي كردند از اين شيوه براي گسترش دين بهره گيرند.

اما در اين جا توجه به يك نكته ضروري است و آن اين كه امامان در برابر افرادي كه «شبهه» داشتند، با آغوش باز هم شبهه را مي شنيدند و هم با آرامش و احترام به آن پاسخ مي گفتند. امام در برابر افرادي كه «شهوت خودپرستي» داشتند و در پي آن بودند كه اساس اعتقادات مردم را متزلزل كنند و براي رسيدن به اين هدف شيطاني، «القاي شبهه» مي كردند برخورد ديگري داشتند. اينان توطئه گر فرهنگي هستند. توطئه فرهنگي اگر خطرناك تر از توطئه ي سياسي نباشد كم تر نيست؛ زيرا اين توطئه به صورت بنيادي نسلي را تباه كرده و از صراط مستقيم منحرف مي كند.

«بدعتگذاران در دين» از مصادق بارز توطئه گران فرهنگي اند. اينان براي انحراف مردم دست در دين برده و آن را بازيچه ي خود قرار مي دهند و دين را آن گونه كه هوسشان مي خواهد تفسير مي كنند نه آن


گونه كه خدا و پيامبر و امامان عليهم السلام تفسير كرده اند. اينان «شبهه» ندارند كه انسان با آنان بحث منطقي بكند بلكه «شهوت» دارند، شهوت نام! شهوت دنيا!

پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان ما عليهم السلام شديدترين برخوردها را با اين توطئه گران فرهنگي داشته اند:

بدعتگذاران را بدترين خلق خدا [5] و در روايتي نان را سگان اهل آتش ناميده اند. [6] فرموده اند: در برخورد با آنان، ابراز تنفر كرده با چهره عبوس برخورد كنيد [7] كه تكريم آنان تلاش در نابودي اسلام است. [8] .

نيز دستور داده اند:

از بدعتگذاران اظهار برائت كنيد، آن ها را از حيثيت اجتماعي ساقط كنيد تا طمع فساد در اسلام و انحراف مردم را نداشته باشند كه اين سبب مي شود خداوند برايتان اجر نوشته، درجات شما را در آخرت بالا ببرد. [9] .

هم چنين به عالمان دين، اين سنگرداران مكتب هم دستور داده شده


كه در برابر آن ها موضع بگيرند كه در غير اين صورت مشمول لعنت خداوند واقع خواهند شد؛ نبي گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرمود:

«اذا ظهرت البدع في أمتي فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنة الله؛ [10] .

زماني كه امتم بدعت ها آشكار گشت بر عالم است كه علم خويش را آشكار كند، كه اگر چنين نكند لعنت خدا بر او باد».

نيز در مورد «غلات» همين برخورد را ملاحظه مي كنيم، «غلات كساني بودند كه با سوء استفاده از محوبيت فوق العاده ي اهل بيت عليهم السلام، امامان را در حد خدايي يا پيامبري بالا مي بردند و از اين راه مردم را به انحراف مي كشاندند. از زمان پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله تا زمان امام عسكري عليه السلام اين مشكل پيوسته براي پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان عليهم السلام مطرح بوده، اما اوج آن در زمان امام جواد، امام هادي و امام عسكري عليهم السلام بوده است؛ چرا كه معمولا اين امامان تحت نظر بوده دسترسي مردم به آنان آسان نبود. منحرفان از اين فرصت استفاده كرده به اغواي مردم مي پرداختند.

امامان ما با اين منحرفان نيز شديد برخورد مي كردند.

در روايتي امام صادق عليه السلام فرمود:

«احذروا علي شبابكم الغلاة لا يفسدوهم؛ فان الغلاة شر خلق الله، يصغرون عظمة الله و يدعون الربوبية لعباد الله والله ان الغلاة لشر من اليهود والنصاري والمجوس والذين أشركوا؛ [11] .

مراقب باشيد غلات جوانانتان را فاسد نسازند كه غلات بدترين بندگان


خدا هستند عظمت خداوند را تحقير كرده و ادعاي خدايي براي بندگان خدا مي كنند. به خدا قسم همانا غلات بدتر از يهود و نصاري و مجوس و مشركان مي باشند».

اساس در اسلام منطق و برهان و استدلال است، اما در موردي كه برخي بخواهند با سوء استفاده از سماحت اسلام، به اضلال و انحراف پردازند و نسلي را به تباه بكشند اسلام با اينان برخورد كرده، جلو آزادي شان را مي گيرد. آزادي در اسلام به معناي باز بودن راه براي رشد استعدادهاست و قهرا مرز و حد دارد. و آزادي بي مرز و حد، همان كه منحرفان خواهان آنند، در اسلام نيست.


پاورقي

[1] بقره(2) آيه‏ي111.

[2] نحل 16) آيه‏ي 125.

[3] التوحيد، شيخ صدوق، ص 83.

[4] در اين زمينه رک: اصول کافي، کتاب التوحيد والحجة؛ التوحيد مرحوم شيخ صدوق؛ الاحتجاج، مرحوم طبرسي که اخيرا انتشارات اسوه آن را به صورتي زيبا تصحيح و تحقيق و چاپ کرده است.

[5] عن رسول الله صلي الله عليه و آله: «اهل البدع شر الخلق والخليقة». (کنزالعمال، ج 1، ص 28، ح 1095).

[6] عن رسول الله صلي الله عليه و آله: «اهل البدع کلاب أهل النار» (کنز العمال، ج 1، ح 1094).

[7] عن رسول الله صلي الله عليه و آله: «اذا رأيتم صاحب بدعة فاکفهروا في وجهه» (کنزالعمال، ج 1، ص 388؛ ح 1676).

[8] عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «من اتي ذا بدعة فوقره فقد سعي في هدم الاسلام» (بحارالأنوار، ج 72، ص 265).

[9] وسائل الشيعة، ج 11، ص 508.

[10] اصول کافي، ج 1، ص 54، باب البدع والرأي والمقاييس، ح 2.

[11] بحارالأنوار، ج 35، ص 266.