بازگشت

خشم مقدس در كلام امام علي


امام علي عليه السلام در سخنان خود سخت بر اين بعد غيرت تأكيد دارد:

او تنها كساني را توانمند بر نابودي مشركان مي داند كه جانشان كانون خشم مقدس باشد:

«من أحد سنان الغضب لله قوي علي قتل أشداء الباطل؛ [1] .

كسي كه سر نيزه ي خشم را به خار خدا تيز كند توانايي بر كشتن سردمداران كفر پيدا مي كند».

علي عليه السلام دل خوني دارد از بسياري از ياران خويش كه چرا جانشان را اين خشم مقدس نگرفته و در برابر تجاوز دشمنان آرامند:

«و قد ترون عهود الله منقوضة فلا تغضبون و أنتم لنقض ذمم آباءكم تأنفون؛ [2] .

تحقيقا مي بينيد قوانين و پيمان هاي الهي شكسته شده اما به خشم نمي آييد، در حالي كه اگر تعهدات پدرانتان نقض گردد ناراحت مي شويد».

نيز در مقام گله از اكثريت ياران خويش مي فرمايد:

«فيا عجبا والله يميت القلب ويجلب الهم من اجتماع هؤلاء القوم علي باطلهم و تفرقكم عن حقكم فقبحا لكم و ترحا حين صرتم غرضا يرمي يغار عليكم و لا تغيرون وتغزون ولا تغزون و يعصي الله و ترضون؛ [3] .

شگفتا! به خدا كه هماهنگي اين مردم در باطل خويش و پراكندگي شما در حق خود، دل را مي ميراند و اندوه را تازه مي گرداند. زشت باد روي


شما و همواره قرين اندوه باشيد كه آماج تير بلاييد. بر شما غارت مي برند و ننگي نداريد، با شما پيكار مي كنند و به جنگي دست نمي گشاييد، خدا را نافرماني مي كنند و خشنودي مي نماييد!»

حضرت به همان ميزان كه از بي حالي و سست عنصري و تساهل اكثريت يارانش مي نالد، از غيرتمندان تجليل و تكريم فوق العاده مي نمايد، از اينان ابوذر است. اين حنجره مقدس حق! اين فريادگر خستگي ناپذير عليه منكر! به هنگامي كه عثمان او را تبعيد كرد و بدرقه اش را ممنوع ساخت، تنها امام علي عليه السلام و فرزندانش و قنبر به بدرقه او رفتند و هر يك جملاتي در تجلل از ابوذر گفتند.

امام علي عليه السلام ابوذر را چنين ستود:

«يا أباذر انك غضبت لله فارج من غضبت له؛ [4] .

اي ابوذر تو به خاطر خدا خشم كردي و غضب نمودي پس به همان كس كه برايش غضب كردي (يعني خداوند) اميدوار باش».

او هم در پاسخ اين محبت ها گفت:

«و اني والله ما أريد الا الله عزوجل صاحبا و ما لي مع الله وحشة، حسبي اله لا اله الا هو عليه توكلت و هو رب العرش العظيم؛ [5] .

به خدا قسم من جز خدا را در نظر ندارم و تا خدا دارم وحشتي مرا نيست. خداوند كه خدايي جز او نيست مرا بس است، بر او توكل مي كنم و او پروردگار عرش بزرگ است».

نيز «مالك اشتر» را مي ستايد. اين سردار با بصيرت، خستگي ناپذير


و شجاع لشكر مولا علي عليه السلام به هنگامي كه حضرت او را به استانداري مصر مي گمارد، هم از مصريان غيرتمند تجليل مي كند كه در برابر منكر ايستادند و با برخورد با استاندار خائن خشم مقدس خود رابه نمايش گذاردند و هم از مالك اشتر:

«من عبدالله علي اميرالمؤمنين الي القوم الذين غضبوا الله حين عصي في أرضه و ذهب بحقه؛

نامه از بنده خدا علي اميرمؤمنان است به مردمي كه براي خدا خشم كردند آن گاه كه خداوند در زمين معصيت شد و حق او از بين رفته بود».

«اما بعد، فقد بعثت اليكم عبدا من عباد الله لا ينام أيام الخوف و لا ينكل عن الأعداء ساعات الروع أشد علي الفجار من حريق النار، و هو مالك بن الحارث أخو مذحج؛ [6] .

تحقيقا بنده اي از بندگان خدا را به سوي شما فرستاديم كه روزهاي بيم نخوابد و در ساعات هاي ترس از دشمن روي برنتابد. بر بدكاران تندتر بود از آتش سوزان. او «مالك بن حارث» از قبيله مذحج است.

و بدين ترتيب اين مطلب روشن شد كه اسلام هم دين مهر است هم قهر! هر كدام در جاي خود. كساني كه فقط مهر اسلام را منهاي خشم مقدس يا به عكس مطرح كنند، اسلام را نشناخته اند. مكتب عالي اسلام تجلي حضرت حق است كه او هم مهر است و هم خشم.



پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، حکمت 174.

[2] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 106.

[3] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 27.

[4] نهج‏البلاغه،خطبه‏ي 130.

[5] بحارالأنوار، ج 22، ص 427.

[6] نهج‏البلاغه، نامه‏ي 38.