بازگشت

نفرت قلبي از منكر


«غيرت ديني» فريضه اي است كه در هيچ شرايطي ترك شدني نيست، حتي اگر انسان نتواند عملا جلو متجاوزان به حريم ديني را بگيرد موظف است قلبا از آنان نفرت داشته باشد كه اين هم جلوه اي از غيرت ديني است.

و آنان كه حتي اين مرحله از غيرت ديني را در جان خود راه نداده باشند «مرده ي زنده نما» هستند.

در روايات، رضايت به گناه نيز گناه شمرده شده است؛ چرا كه اين جلوي برجسته ي فقدان غيرت ديني است.

امام علي عليه السلام فرمود:

«الراضي بفعل قوم كالداخل فيه معهم و علي كل داخل في باطل اثمان: اثم العمل به و اثم الرضي به؛ [1] .

آن كس كه به كار جمعيتي راضي باشد هم چون كسي است كه در آن كار دخالت داشته است. و بر كسي كه دخالت در باطلي مي شود دو گناه است: 1. گناه عمل به باطل؛ 2. گناه رضايت به آن».

در روايتي ديگر فرمود:

«أيها الناس انما يجمع الناس الرضي والسخط و انما عقر ناقة ثمود رجل واحد فمعهم الله بالعذاب لما عموه بالرضي فقال سبحانه: «فعقروها فأصبحوا نادمين» فما كان الا أن خارت أرضهم بالخسفة خوار


السكة المحماة في الأرض الخوارة؛ [2] .

اي مردم! رضايت و نارضايي بر عملي موجب وحدت پاداش و كيفر مردم مي گردد (يعني عاملان و كساني كه راضي به آن عملند در كيفر پاداش شريكند). ناقه (ماده شتر) ثمود را يك نفر بيش تر پي نكرد، اما عذاب و كيفر آن همه ي قوم ثمود را فراگرفت؛ زيرا همه به عمل او راضي بودند. خداوند فرمود: آن را پي كردند و سرانجام پشيمان شدند. سرزمين آنان هم چون آهن گداخته اي كه در زمين نرم فرو رود يكباره فريادي برآورد و فروكش كرد (و به اين طريق كيفر اعمال خلاف خود را ديدند)».


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، حکمت 154.

[2] نهج‏البلاغه، خطبه 201.