بازگشت

تكاثر


ديگر ارزش طاغوتي «تكاثر» و فزون طلبي در مال و اولاد بود. براي آنان ثروت و اولاد و اقوام بيش تر يك ارزش بود:

مترفان يعني ثروتمندان مغرور از خدا بي خبر كه در طول تاريخ با قدرت هاي باطل گره خورده بودند، در برابر انبيا جبهه مي گرفتند و حاضر نبودند حتي يك گام هم با انبيا همراه باشند، چون مي گفتند ما به تمام آن چه شما مبعوث شده ايد كافريم! در آيه ي بعد منطق طاغوتي آن ها چنين بيان شده است:

«و قالوا نحن أكثر أموالا و أولادا و ما نحن بمعذبين؛ [1] .

گفتند: اموال و اولاد ما از همه بيش تر است (و اين نشانه ي عنايت خدا به ماست) و ما هرگز مجازات نخواهيم شد».

ارزش را تنها منحصر در مال و قدرت هاي مادي و افراد خود مي دانند و حتي معيار شخصيت در پيشگاه خدا را در اين چارچوب تصور مي كنند.

اين ارزش هميشه طاغوتيان بوده است: ثروت و امكانات مادي!


مشركان ثروتمند قوم نوح نيز مي گفتند: چرا اين افراد اراذل و پست اطراف تو را گرفته اند و منظورشان از پستي، نداشتن مال و ثروت بود!:

«قالوا أنؤمن لك واتبعك الارذلون؛ [2] .

آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالي كه فرومايگان پيرو تو هستند».

طاغوتيان عصر پيامبر نيز از اين كه قرآن بر مرد تهيدستي نازل شده تعجب كرده مي گفتند:

«لولا نزل هذا القرآن علي رجل من القريتين عظيم؛ [3] .

چرا اين قرآن بر شخصيت بزرگ و مرد ثروتمندي از سرزمين مكه يا طائف نازل نشده است؟».

در ديد طاغوتي اينان «ثروت» ارزش است و ثروتمندان «ارزشمندان» جامعه هستند.

در سوره تكاثر ارزش طاغوتي كثرت افراد و جمعيت مورد نكوهش قرار گرفته است:

«بسم الله الرحمن الرحيم - الهيكم التكاثر - حتي زرتم المقابر؛ [4] .

بنام خداوند رحمان و رحيم. تفاخر و تكاثر شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل كرده) تا آن جا كه به زيارت قبرها رفته قبور مردگان خود را هم برشمرديد».

از آيات فوق استفاده مي شود كه قبايلي از قريش بر كثرت جمعيت و


افراد خود تفاخر مي كردند تا آن جا كه براي بالا بردن آمار افراد قبيله به گورستان مي رفتند، و قبرهاي مردگان خود را مي شمردند.

در نظر اينان بزرگ بودن يك قبيله فخري محسوب مي شد.


پاورقي

[1] سبأ (34) آيه‏ي 35-34.

[2] شعراء (26) آيه‏ي 111.

[3] زخرف (43) آيه‏ي 31.

[4] تکاثر (102) آيه‏ي 2-1.