بازگشت

نقش معنويت در دعوت انبيا


در تاريخ بشر دو نوع انقلاب به چشم مي خورد:

1. انقلاب هاي غير الهي، آنان كه انگيزه اي جز مسايل مادي نداشتند، اگر خيلي انساني فكر مي كردند در پي بهبود رفاه حال ديگران بودند و اگر نه فقط به خود مي انديشيدند و بس!

2. انقلاب هاي الهي كه قرآن كريم از آن به عنوان «بعثت» ياد مي كند:

«كان الناس أمة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين؛ [1] .

مردم (در آغاز) يك دسته بيش تر نبودند (و تضادي در بين آن ها وجود نداشت. تدريجا جوامع و طبقات به وجود آمد) خداوند پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت دهند و انذار كنند».

«بعث» را عالمان لغت به «اثاره» معنا كرده اند [2] كه به معناي زير و رو كردن است. و اين واژه مرادف با «انقلاب» است.

و به حق انبيا انقلاب بزرگي در بشر به وجود آوردند، اگر آنان و انقلاب الهي شان نبود، امروز نامي از انسانيت و ارزش هاي انساني نبود.

ستون فقرات اين انقلاب بزرگ دعوت مردم به خدا و بريدن از طاغوت بود. و اين يعني دعوت به معنويت:

«و لقد بعثنا في كل أمة رسولا أن اعبدوا اله و اجتنبوا الطاغوت؛ [3] .


و تحقيقا ما در هر امتي پيامبر برانگيختيم كه خداي يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد».

همه ي پيامبران آمده اند تا بشر بريده از حضرت حق را با خداوند آشتي دهند و به سوي او هدايت كنند:

«يا أيها النبي انا أرسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا - و داعيا الي الله باذنه و سراجا منيرا؛ [4] .

اي پيامبر ما تو را فرستاديم تا شاهد و مژده دهنده و بيم دهنده باشي و مردم را به فرمان خدا به سوي الله بخواني و چراغي تابناك باشي».

هيچ پيامبري با وعده ي نان، مسكن، آزادي! مردم را دعوت به مكتب نكرده است. بلي بي ترديد پيامبران در پي ساختن يك جامعه ي آباد به معناي دقيق كلمه، يعني جامعه اي كه سياستش، فرهنگش، اقتصادش و.. آباد باشد، بودند. آن ها بي ترديد در پي آن بودند كه انسان ها را به گونه اي بسازند كه خود عدالت گستر باشند:

«لقد أرسلنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط؛ [5] .

و تحقيقا ما پيامبرانمان را با دلايل روشن فرستاديم و با آن ها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند».

انبيا با دلايل روشن، كتاب و ميزان و سلاح، در پي آن بودند كه مردم را به گونه اي بسازند كه خود مجري عدالت گشته اين راه را با پاي


خويش بپويند.

هدف نهايي «دعوت الي الله» است و آشتي مردم با خدا، انس با او، عشق به او، انقطاع به حضرتش!

غاية الغايات همه ي اين ها آن است كه «يعبدونني لا يشركون بي شيئا»؛ فقط بندگي خدا منهاي شرك.

يعني رفاه آري! آباداني آري! اصلاح وضع سياسي و امنيتي آري! اما همراه با معنويت.

رفاه و توسعه منهاي معنويت راه و روش انبيا و خوبان نيست. جامعه ي مطلوب قرآني، جامعه اي است كه از جهت فرهنگي كاملا توسعه يافته است.

معنويت، يعني دعوت انسان ها به خداوند، روح اصلي دعوت همه انبيا بوده و جامعه ي مطلوب اسلامي، جامعه اي است كه ستون فقرات همه ي برنامه ريزي هايش را اين اصل تشكيل دهد.


پاورقي

[1] بقره (2) آيه‏ي 213.

[2] مجمع البحرين، ج 1، ص 164، چاپ مؤسسة البعثه.

[3] نحل (16) آيه‏ي 36.

[4] احزاب (33) آيه‏ي 45 و 46.

[5] حديد (57) آيه‏ي 25.