بازگشت

ارتجاع، خطر بزرگ


جهت بحث «عبرت هاي عاشورا» اين است كه: چه عواملي دست به دست هم داد تا بعد از حدود نيم قرن از هجرت نبي اكرم صلي الله عليه و آله آن چنان فاجعه اي براي اسلام رخ داد تا امام حسين عليه السلام راهي جز فدا كردن خود و عزيزانش نديد؟!

بررسي اين عوامل مي تواند مايه ي عبرتي براي حكومت نو پاي جان گرفته ي جمهوري اسلامي باشد. چرا كه وقتي انقلاب بزرگ پيامبر را آن عوامل به فاجعه اي بزرگ همچون كشته شدن حسين عليه السلام، اين اسوه ي بزرگ صالحان تاريخ، كشانيد، بي ترديد اگر خداي ناكرده به جان انقلاب ما بيفتد همان بر سر انقلابمان خواهد آمد كه بر انقلاب بزرگ پيامبر رفت؟

چه كنيم تا ديگر شاهد حادثه جانگداز عاشوراي ديگر نباشيم؟! اگر عبرت هاي عاشورا را درست درك كنيم و عبرت آموز باشيم قطعا شاهد آن حوادث نخواهيم بود، وگرنه....

خطر بزرگي كه پيوسته همه ي انقلاب هاي آزادي بخش و از جمله


انقلاب بزرگ پيامبر را كه قرآن از آن به «بعثت» ياد مي كند، تهديد كرده و مي كند «ارتجاع» است ارتجاع يعني بازگشت به بينش ها و ارزش ها و اعمال جاهلي.ارتجاع يعني احياي جاهليت، پشت پا زدن به ارزش هاي اصيل اسلامي و احياي دوباره ي ارزش هاي طاغوتي. اين خطري است كه قرآن نيز آن را پيش بيني كرده است.

به هنگامي كه در جنگ احد شايعه ي قتل پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پخش شد تعداد زيادي از جبهه گريختند! قرآن كريم مي گويد چرا؟ مگر شما براي شخص مي جنگيديد؟ اگر آرمان و هدف خداست اگر پيامبر هم كشته شود بايد پاسدار اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله باشيد:

«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات أو قتل انقلبتم علي أعقابكم و من ينقلب علي عقبيه فلن يضر الله شيئا و سيجزي الله الشاكرين؛ [1] .

محمد صلي الله عليه و آله تنها فرستاده ي خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگري نيز بودند. آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب بر مي گرديد (و با مرگ او اسلام را رها كرده به دوران كفر و بت پرستي بازگشت خواهيد كرد) و هر كس به عقب برگردد هرگز ضرري به خدا نمي زند و به زودي خداوند شاكران (و استقامت كنندگان) را پاداش خواهد داد».

در اين آيه ي شريفه بر سه نكته تأكيد شده است:

1. پيامبر هم همانند ديگر پيام آوران حق، رسالت ابلاغ پيام را دارد. همان گونه كه پيامبران پيشين از دنيا رفتند، او هم روزي از اين دنيا


خواهد رفت: «انك ميت و انهم ميتون؛ [2] همانا تو مي ميري، آن ها نيز خواهند مرد».

2. نبايد مرگ پيامبر به معناي پايان پذيرفتن آرمان هاي بلند او باشد، شما بايد با همان استقامت و نشاط زمان حيات او پس از درگذشت او راه او را پي گيريد. زيرا در اين مكتب فرد پرستي جايگاهي ندارد و جايگاه اصلي از آن «آرمان گرايي» است.

3. آن كه ارتجاع به زبان خودتان است و خداوند از اين رهگذر زياني نخواهد ديد كه:

«و قال موسي ان تكفروا أنتم و من في الأرض جميعا فان الله لغني حميد؛ [3] .

و موسي به بني اسرائيل گفت: اگر شما و همه ي مردم روي زمين كافر شويد (به خدا زياني نمي رسد) چرا كه خداوند بي نياز و شايسته ي ستايش است».



گر جمله ي كاينات كافر گردند

بر دامن كبرياش ننشيند گرد



از آيه ي مذكور استفاده مي شود كه نگراني ارتجاع امت پس از پيامبر قابل پيش بيني بوده است.ارتجاعي كه عامل اساسي آن پاسداران ارزش هاي جاهلي يعني كفارند. آنان هستند كه به صورت مرئي يا نامرئي به احياي آن ارزش ها مي پردازند.

«يا أيها الذين امنوا ان تطيعوا الذين كفروا يردوكم علي أعقابكم فتنقلبوا خاسرين؛ [4] .


اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر از كساني كه كافر شده اند اطاعت كنيد شما را به عقب باز مي گردانند و سرانجام زيانكار خواهيد شد».

متأسفانه بعد از پيامبر اكرم همين عوامل دست به كار شدند و زمينه ساز ارتجاع امت به قهقرا شدند.

اين عوامل ارتجاع را امام علي عليه السلام مي شناخت. آنان حتي وقتي در بحراني ترين شرايط مولا - يعني تنهايي حضرت - منافقانه به محضر حضرت آمدند و اعلان آمادگي براي حمايت از او كردند، دست رد به سينه ي آن ها زد:



مدعي خواست كه آيد به تماشا گه راز

دست غيب آمد و بر سينه ي نامحرم زد



«ابوسفيان»، اين دشمن ديرينه ي اسلام، در همان روزهاي آغازين غصب خلافت محضر مولا آمد و به حضرت عرض كرد: آمده ام با شما به عنوان خليفه! بيعت كنم و گفت: اگر اجازه دهي با جمعي انبوه، سواره و پياده از تو حمايت خواهم كرد!

امام عليه السلام درخواست او را رد كرد و به او فرمود: تو پيوسته به اسلام و مسلمين كينه داشته اي. [5] .

انحراف سياسي و فرهنگي دست به دست هم داد تا سرانجام آرمان هاي بلند اسلام، كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله خود را فداي تحقق آن كرد، فراموش شد. ارزش والاي ايثار و فداكاري در راه خدا و شهادت طلبي جاي خود را به دنياپرستي داد.


ارزش الهي احساس مسؤوليت در برابر گناه، جاي خود را به بي تفاوتي داد. خوبان و نخبگان و چهره هاي مورد تأييد پيامر اكرم صلي الله عليه و آله طرد شده، مطرودان پيامبر و تبعيد شدگان به امر حضرت، بازگشته و در عالي ترين سطوح خلافت نفوذ كردند! و اين يعني ارتجاع!

ارتجاع تا آن جا ادامه يافت كه امام حسين عليه السلام به اين باور رسيد كه اگر دست به قيام خونين نزد و جان خود و عزيزانش را فداي مكتب نكند چه بسا ديگر ناامني از اسلام نماند.

چه عواملي سبب شد تا اين ارتجاع جا بگيرد؟

چگونه اين عوامل فاجعه ي جانگداز عاشورا را آفريدند؟

چند عامل نقش اساسي در تكوين حادثه ي عاشورا داشت:

1. كنار گذاردن وصاياي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به ويژه در مورد رهبري امت پس از خود؛

2. رنگ باختن معنويت؛

3. افول غيرت ديني؛

4. كوتاهي خواص از اداي رسالت خود.



پاورقي

[1] آل عمران (3) آيه‏ي 144.

[2] زمر (39) آيه‏ي 30.

[3] ابراهيم (14) آيه‏ي 8.

[4] آل عمران (3) آيه‏ي 149.

[5] شرح نهج‏البلاغه، ابن ابي‏الحديد، ج 1، ص 221-218؛ تذکرة الخواص، ص 128؛ نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 5.