بازگشت

افسوسي بس گران...


سرانجام، در اينجا، نمي توانم از ياد كرد افسوسي بس گران بگذرم. و آن افسوس بس گران اين است كه عاشورا، هنوز هم، چنانكه بايد شناخته باشد شناخته نيست. دوست به گونه اي عاشورا را ننمايانده است، و دشمن به گونه اي عاشورا را پوشانده است. دوستان و معتقدان بيشتر از هر چيز به بُعد عاطفي عاشورا گراييدند، و در راه تحقق بخشيدن به رسالت هاي گران عاشورا كوتاهي كردند. و دشمنان در نشناختن عاشورا، يا كوچك شمردن عظمت هاي آن اصرار ورزيدند، و براي دور نگاه داشتن افكار و اذهان و نسل ها و شهرها از آشنايي با عاشورا و هماهنگ شدن با اهداف آن، كوشش بسيار كردند. اگر دوستان هر چه بيشتر به شناساندن ابعاد عجيب و عظيم عاشورا پرداخته بودند، دشمنان توفيق چنداني نمي يافتند. خورشيد كه طلوع مي كند همه بشريت آن را مي بينند، و همه انسان ها خورشيد را مي شناسند و از عظمت و ارزش آفتاب آگاهند. و مگر عاشورا خورشيد تابيده در آفاق ارزش هاي انساني و تعالي هاي روحي بشري نيست. پس چرا چنانكه بايد شناخته نيست؟ شب عاشورا، روز بزرگ انسانيت است، و روز عاشورا ملكوت سترگ همه روزهاست....

افسوس كه سرايندگان عاشورا، ذات عاشورا را نسرودند؛ يا كمتر سرودند...

افسوس كه گويندگان عاشورا، ذات عاشورا را نگفتند؛ يا كمتر گفتند...

ذات عاشورا ذات طلوع است: حماسه و رسالت... و آنان بيشتر از غروب دم زدند: كشته شدن و اسارت...؟

ذات عاشورا نماز است و عدالت، نه تنها عزاداري و مصيبت. اگر كسي عاشورا را با همه ابعاد آن بشناسد، اصل مصيبت امام حسين عليه السلام را فراموش مي كند، و براي «عاشوراي حسيني» به سوگ مي نشيند.

افسوس كه زبان عاشورا، آن سان كه بايد فهميده بشود نشد، و كسان از نزد خويش براي پيام عاشورا واژه ساختند؛ و همان را كه وارثان عاشورا در «زيارت عاشورا» آموخته بودند، يعني دشمني با ستمگران (حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ) نيز - چنانكه بايد - نياموختند، و چهره هاي ستمگران اصلي را نشناختند و نشناساندند - و گاه پنهان داشتند - و افسوس!...

وباژه هاي عاشورا، تنها «تشنگي»، «شهادت» و «اسارت» نيست، «نماز» و «عدالت» نيز هست؛ [1] بلكه واژه هاي اصلي، همين دو تاست، نماز واژه شب عاشوراست، و عدالت واژه روز عاشورا... يعني پيام شب عاشورا نماز است، و پيام روز عاشورا عدالت. و آن سه (تشنگي، شهادت و اسارت)، سكوي پرتاب است، ليكن چنين درك نشد و نمي شود، و آن همه زيارت هاي آموزنده در متن آموزش ها جاي داده نشد و نمي شود، آن زيارت كه مي گويد:

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ إِلَيْهِما، وَ أَنَّكَ صادِقٌ صِدِّيقٌ، صَدَّقْتَ فيما دَعَوْتَ إِلَيْهِ. [2] .

من گواهي مي دهم (يا حسين) كه تو به اجراي قسط و عدل فرمان دادي، و جامعه اسلامي را به قسط و عدل فرا خواندي. و تو راستگويي و صدّيقيّ (وليّ راستين خدايي)، و به هر چه فرا خواندي صادقانه فرا خواندي....


پاورقي

[1] سخنان حضرت امام حسين‏عليه السلام را، که از کتاب تحف العقول نقل شد، دوباره بخوانيد و در آنها ژرف بينديشيد؛ نيز خطبه دوم روز عاشورا را - ابصار العين - ص 7 و 11.

[2] زيارت روز اول ماه رجب.