بازگشت

عاشورا، يك ايست بزرگ


از سر درد و دريغ مي گويم، افسوس كه شيعه بيشتر بر «مصائب عاشورا» گريست، و كمتر در «مسائل عاشورا» انديشيد. شيعه عاشورا را نگاه داشت ليكن درست نشناساند. آفرين بر او كه نگاه داشت، و دريغا از او كه نشناساند. و حتي فرزندان ائمّه عليهم السلام و جوانان مؤمن و غيور شيعه، چه بسيار - در طول تاريخ تا هم امروز - كه پرتوي از عاشورا را در سرزمين ها تكرار كردند، در روزهايي عظيم و خدايي، روزهايي كه خون گرم جوانان عرصه ها را رنگين كرد، و تلألؤ آفتاب ها را لاله وار ساخت، و حضور لاله ها را جشن گرفت، و دل ها داغدار گشت و سرها پرشور، و پيكرها زير سنگ سنگين حادثه مجروح، و گونه ها با خون افشان دل هاي خونين سرخ، و فضاي شهرها و روستاها خونفشان و بيدار، و جنازه هاي خونين بر سر دست ها در حال پرواز، و زمان غرق در هيبت حادثه، و زمين در زير گام ها لرزان و مرعوب، و گورستان ها آماده پذيرايي خورشيد باوران، و مادران در انتظار نوزاداني تداوم سلاله هاي پاك، و پدران شادمان كه پاره اي از پيكرشان در ماهيت تاريخ ادغام گشته، و قله ها خاضع در برابر چكادهاي صبر و پايداري، و چشم ها خيره به امواج توفنده شهرها و آبادي ها، و تاريخ سرخوش از سرشاري ذات لحظه، و حيات سرمست از بشكوهي مضمون، و روزها سرگرم شمارش نفس هاي آفتاب، و آزادگي نمازگزار در معبد توحيد، و حماسه معتكف در ساحل ايمان، و فرشتگان مجذوب والايي هاي انسان، و دل ها - پاسداري شرف و ناموس و خاك را - پرستنده ايثار....

آري، همه معيارهاي الهي، و معالم رباني، و تجلي هاي قرآني، و ارزش هاي انساني، و انفجارهاي وجداني در سايه «قيام حسيني» پناه جست، و همه ضدمعيارها و ضد ارزش ها و ضد وجدان ها در دربار يزيد و سپاه شام و كوفه... و زندگي ها دو گونه گشت: حسيني و يزيدي، هر چه عدالت است حسيني است و هر چه دور از عدالت، يزيدي. و ركن مهم عدالت، عدالت معيشتي و اقتصادي است، تا انسان ها به تمايزهاي قاروني مبتلا نگردند، و سقوط نكنند، توانگر از طغيان، و محروم از حرمان....

هر قطره اي از اقيانوس عاشورا، يك شعور ناب قوي، و يك محتواي ژرف غني، و يك مكتب آموزنده انساني، و يك ترتيل خونبار آيات قرآني، و يك سجده مترنم نوراني، و يك سيال حيات آفرين اخلاقي، و يك حماسه پويا در صيرورت هاي بلندآهنگ بشري است.

عاشورا، مشرق انوار «توحيد» و «عدل» است، و توحيد و عدل خورشيد روشنگر ارواحند. جهان همواره به دو خورشيد نياز دارد: خورشيد روشنگر اجسام، و خورشيد روشنگر ارواح، خورشيد تن و خورشيد جان. اگر تنها فضاي تن روشن باشد و فضاي جان تيره و تار... همين است كه مي نگريد... ظلم و ستم، تفاوت و تبعيض، فساد و فحشا، قتل و كشتار... و عاشورا وجدان بيدار بشريت است در اعماق غفلت قرن ها و عصرها... عاشورا يك «ايست بزرگ» است در برابر سيل بنيانكن جاهليت. يزيد از همه ظلم تاريخ حمايت كرد، و حسين عليه السلام از همه عدل تاريخ. يزيد مظهر همه ضد ارزش ها بود، و حسين عليه السلام مظهر همه ارزش ها. و در يك كارزار عجيب، پرچمدار بزرگ ارزش ها با خون خود و فرزندان و برادران و ياران خود، همه ضد ارزش ها را محكوم كرد. امضاي سرخ عاشورا بر طومار حيات قرآن ثبت گشت، و جاهليت از نو جان يافته را نابود ساخت، و نگذاشت سفارش ابوسفيان تحقق يابد و تداوم بني اميه بقاي شعارهاي قرآني را متزلزل گرداند. عاشورا آرمان پليد شيطاني بني اميه را از تحققي كارساز براي آنان بازداشت. عاشورا «بعثت» را زنده كرد. عاشورا، براي هميشه، محتواي «غدير» را در معبر اعصار بشريت به فرياد خواند.

و عاشورا يك «ايست بزرگ» است،

- در برابر سيل بنيانكن جاهليت در عصر تمدن...

- در برابر اين سقوطها و انحطاطها، اين الحادها و ضلالت ها، اين ستم ها و بيدادها...

- در برابر اين بشريت فرو رفته در تباهي، و اين روزگار سراسر سياهي...

- در برابر اين ماديت منحط اخلاقي و اين غفلت عميق عاطفي...

- در برابر انسان هاي سرگردان و بشريت حيران...

- در برابر زندگي هاي بي محتوا و حماسه هاي فراموش گشته...

- در برابر پذيرش ذلت و بردگي و وداع با عزت و آزادگي...

بالاترين و والاترين همه مظهرها و جلوه گاه ها كه ارزش هاي متعالي، در آنها ظهور و تجلي كرده اند و تجلي خواهند كرد، و انسان را به شناخت آن ارزش ها و متعهد بودن نسبت به آنها فرا خوانده اند و فرا خواهند خواند، اين چهار تجلي گاه سترگند در همه اعصار تاريخ انسان، يعني: «بعثت»، «غدير»، «عاشورا»، «مهدي»...

حاصل بعثت، قرآن كريم است؛ و حاصل غدير، نهج البلاغه؛ و حاصل عاشورا تداوم حيات قرآن و نهج البلاغه، و صحيفه سجاديه، و تعاليم امام باقرعليه السلام و امام صادق عليه السلام، و معارف قرآني خالص حضرت امام رضاعليه السلام... و ديگر آثار ائمه طاهرين عليهم السلام؛ و حاصل ظهور حضرت مهدي (عج)، گسترش عدالت است در همه جهان، عدالت آفاقي و انفسي.

و عاشورا، نقطه اتصال «بعثت» و «غدير» است به «ظهور مهدي عليه السلام»، و امام حسين عليه السلام، تجسم سترگ آدم عليه السلام است تا خاتم صلي الله عليه وآله، در تثبيت ارزش هاي الهي، و تقوُّم انسانيت انسان، و الهي شدن زمين.