بازگشت

توجه خاص به ا مور كودكان و نوجوانان در جبهه جنگ


رفتار امام حسين عليه السلام در اين مورد نيز الگو بود، براي مثال به چند مورد زير توجه مي كنيم:

1 - برنامه ي نظامي امام عليه السلام اين بود كه شركت نوجوانان و فرزندان شهدا در جنگ بايد با اجازه ي سرپرست آنان باشد:

يكي از نوجواناني كه پدرش در جنگ شهيد شده بود به نام «عمروبن -


جنادة انصاري» معروف بود وقتي او خواست كه در جنگ شركت كند امام عليه السلام فرمود:

«هذا شاب قتل ابوه في المعركه و لعل امه تكره خروجه.»

فقال الشاب: امي امرتني بذلك.

«اين جواني است كه پدرش در جنگ شهيد شده و شايد مادرش راضي نباشد كه به جنگ برود.»

و آن جوان گفت: مادرم به من دستور شركت در جنگ را داده است. سپس آن جوان به جبهه رفت و شهيد شد [1] .

2 - هنگامي كه قاسم بن حسن عليه السلام از امام حسين عليه السلام اجازه خواست كه در نبرد شركت كند، حضرت اجازه نداد چرا كه او نوجوان بود و هنوز به سن بلوغ نرسيده بود امام حسين عليه السلام وقتي او را ديد گريه كرد...

ولي آنقدر به امام عليه السلام اصرار كرد و دست و پاي امام را بوسيد تا سرانجام امام به او اجازه داد او نبرد جانانه اي كرد و در نهايت شهيد شد [2] .

از اين مطالب دو نكته استفاده مي شود:

نخست اينكه امام از رفتن نوجوانان به جبهه جنگ اكراه داشتند.

دوم اينكه رضايت سرپرست آنها در اجازه امام عليه السلام موثر بود.

3 - امام عليه السلام كودكان را از صحنه جنگ دور نگاه مي داشت:

براي مثال وقتي عبدالله بن حسن كه كودكي بيش نبود (بطوري كه هنوز مو در صورت نداشت) به ميدان آمد و كنار امام قرار گرفت، حضرت زينب عليه السلام به دنبال او آمد و امام عليه السلام به خواهرش فرمود: (احبسيه يا


اختي) «اي خواهرم او را محبوس كن»

و اين در حالي بود كه خود عبدالله شديدا امتناع مي كرد و مي گفت: «به خدا قسم از عمويم جدا نمي شوم.» [3] .


پاورقي

[1] همان، ص 457.

[2] همان، ص 464.

[3] همان، ص 507 از الارشاد و تاريخ طبري و بحار نقل مي‏کند.