بازگشت

مبارزه تا شهادت


وقتي امام حسين عليه السلام مي بيند كه نصايح او تأثيري در كارگزاران حكومت بني اميه نداشت و يزيد هم مردي فاسد است و جايز نيست كه با او بيعت كند و فرار او هم فايده ندارد چراكه در مكه و كربلا همه جا به دنبال او هستند كه يا بيعت بگيرند يا او را بكشند در برابر دشمن مردانه مي ايستد و تا آخرين نفس مي جنگد و مي گويد:

«لا والله لا اعطيكم [ب] يدي اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد» [1] .

«نه به خدا قسم مثل افراد ذليل دست بيعت با شما نمي دهم و مثل بردگان فرار نمي كنم.»

«الا ترون الحق لايعمل به و الباطل لايتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقاء الله و اني لا اري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما.» [2]

«آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل جلوگيري نمي شود تا مؤمنان به ملاقات خدا مشتاق شوند، و (در چنين شرايطي) من مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمكاران را جز خسارت نمي بينم.»


پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 44، ص 191.

[2] همان، ص 192.