بازگشت

سر پيچي از دستورات رهبري و مجازات سخت


اين عنوان، از مباحثي است كه بسيار عميق مي باشد و از موضوعاتي است كه نقش تعيين كننده در سرنوشت جامعه ي مسلمين دارد، و داراي ابعاد مختلفي است كه در تحت ولايت فقيه عمده ي بحثهايي مطرح مي شود. خصوصا در زمان انقلاب شكوهمند اسلامي و در جو حاكميت ولايت و رهبري، استفاده از سخنان گرانبهاي حسين بن علي عليه السلام پرچمدار نهضت ضروري است.

از اين رو ابتداء اصل كلام شريف آن حضرت بيان مي شود سپس تحليلي در زمينه هاي گوناگون عنوان ذكر مي شود.

عن عمر و بن قيس المشرقي قال: دخلت علي الحسين بن علي عليهماالسلام أنا و ابن عم لي و هو في قصر بني مقاتل فسلمت عليه، فقال له ابن عمي: يا ابا عبدالله! هذا الذي اري خضاب أو شعرك؟ فقال: خضاب والشيب الينا بني هاشم اسرع و اعجل ثم اقبل علينا جئتما لنصرتي فقلت: له أنا رجل كبير السن، كثير العيال، و في يدي بضايع للناس و لا ادري ما يكون و اكره أن يضع أمانتي فقال له ابن عمي مثل ذلك فقال لي:

فانطقا فلا تسمعا لي واعيته، و لا تريا لي سوادا فانه من سمع واعيتنا أو رأي


سوادنا فلم يجبنا واعيتنا كان حقا علي الله أن يكبه علي منخريه في نار جهنم.

عمرو بن قيس مشرقي گفت: من به همراهي پسر عمويم در منزل «بني مقاتل» محضر امام حسين عليه السلام رسيديم پسر عمويم به امام عليه السلام عرض كرد رنگي بر محاسن شريف شما مي بينم آيا خضاب است يا رنگ طبيعي مي باشد؟

حسين بن علي عليه السلام فرمودند: خضاب است و پيري نسبت به ما فرزندان هاشم بسيار زود و باشتاب مي آيد. آنگاه امام عليه السلام به ما رو كرد و دعوت از ياري خويش از ما دو نفر كرد.

در پاسخ دعوت امام عليه السلام گفتم: من پيرمرد هستم و داراي خانواده ي بسيار، و سرمايه ي مردم نزدم مي باشد نمي دانم با اين ثروت مردمي چه كنم و خوشم نمي آيد امانت خود را بگذارم.

پسر عمويش همچون عمر سخن گفت:

امام حسين عليه السلام فرمودند: برويد و از نزدم دور شويد تا استغاثه ي من را نشويد و اثري را از من نبينيد. چون هر كسي كه فرياد ما را بشنود و سايه ي ما را ببيند ولي به استغاثه ي ما جواب نگويد سزاوار است بر خدا كه او را در آتش جهنم به رو افكند. [1] .


پاورقي

[1] رجال کشي، ص 74، چاپ قديم.