بازگشت

چرا بگرييم؟


اين سؤالي است كه هر گريه كننده اي در پرتو آن قرار دارد، منتهي هر كس بايد از خودش بپرسد.

از كودك مي پرسيد چرا گريه مي كني؟ او با زبان بي زباني مي گويد: من مي گريم تا اينكه آتش عشق دروني مادر را بر افروخته سازم، تا توجهي بمن كند و خواسته هاي مرا برآورده سازد.

از مجرم كه در دادگاه محكوم شده مي پرسيم چرا گريه مي كني؟ او مي گويد: گريه ام بخاطر جرمي است كه مرتكب شده ام. مي خواهم با اين گريه خود را از اين جرم تبرئه سازم، اگر اين دفعه از گناهم صرفنظر شود ديگر آن را تكرار نمي كنم.

گريه ي پدر بر فراغ فرزند چرا؟ او مي گويد: چون با اين گريه غم و اندوه خود را شستشوي مي دهم و در حقيقت داروي مسكني بر او خواهد بود و از اين راه انسانهاي دلسوز را در جستجوي يافتن فرزند او مي اندازد.

يعقوب در دوري يوسف مي گريد با اينكه او پيامبر است. گريه ي او حاكي از عاطفه ي پدري و فرزندي است ولي بي هدف نيست. با اين گريه اهميت يوسف را نشان مي دهد. اي مردم! اگر يوسف من داراي سرنوشت مجهولي است. فرد عادي نيست بلكه آينده ي نبوت در او خواهد بود. او بايد پيدا شود، اين وحي است. خواسته ي خداست.

با توجه به اين گريه ها مفهوم اشك روشن مي شود. در يك كلمه خلاصه كنم: اشك «شستشوي» بشريت است. شركت در مجلس حسين عليه السلام انسان را مي شويد گناهكار در محفل حسين عليه السلام مي گريد، از دل مي سوزد چون حسين عليه السلام واسطه ي فيض رحمت خداست، او رحمت گسترده خداست.

اگر در داستاني مي خواني شراب خوار در محفل امام حسين عليه السلام آمرزيده شد نه بدان جهت است كه گريه ي بدون تغسيل سودي بحال او داشت، بلكه اثر اين گريه چنين بوده است كه او را متوجه به عواقب كارش كرده و لذا با توجه به اين اشك در رثاء امام عليه السلام، خود را از مسير امام خارج ديده و لذا دفعتا به گناهش پي مي برد و از نوري كه بتوسط مجلس نوراني حسين عليه السلام در دل او افكنده شده است بيدار


مي شود و در اثر اين بيداري خداوند به بركت شفاعت حسين بن علي عليه السلام او را مي آمرزد.

مگر نمي گوييد از القاب امام حسين عليه السلام نورالله است؟ اگر او نور خداست چگونه مي شود مجلس او نور نباشد؟ مگر نمي گويند ملائكه در مجلس عزاي حسين مي نشينند؟ آيا ملائكه اي كه مجردند در جائي كه معصيت است مي روند؟ هرگز!

ملائكه آسمان مركزي مي آيند تا از آن مركز، استفاده ي نوري كنند با اينكه تكامل در حق آنان نيست. تكامل در حق انسانهاست. پس بشريت در رثاء حسين (ع) به كمال مي رسد، و از گريه بر حسين به ارزشهاي معنوي دست مي يابد.

همچون گريه ي نيمه شب و سحري، كه انسان را مي شويد و سفارش بسياري در اشك سحري از خوف قيامت شده است.

آيا اشك براي قبر و قيامت بي معني است، چه فرقي ميان اين دو اشك است. در اينجا براي استشهاد عرضم مواردي را نقل مي كنم دقت كنيد: بخشي از اين شواهد مربوط به خصوصيات و ويژگيهاي محافل گريه بر سالار شهيدان است.