بازگشت

روضه ي سيد جعفر قبول شد


بعنوان مثال:

استاد محترم حضرت آيةالله وحيد نقل مي فرمودند: حضرت آيت الله العظمي


حاج سيد عبدالهادي شيرازي (ره) برايم نقل فرمودند: در ايام دهه ي عاشورا شبي خواب ديدم در اتاق ملاقاتم دو صندلي گذاشته و دو نفر نوراني بر او نشسته اند. جلو رفته ام، نزد آن دو بزرگوار با تمام احترام نشستم. از يكي پرسيدم: خودتان را معرفي كنيد. او گفت: اين آقا سيدالشهداء عليه السلام است و من نيز ابوالفضل العباس يا علي اكبر (بترديد ناقل) هستم. امام حسين عليه السلام اشاره نمود به حضرت عباس كه نام فلاني را در دفتر عزاداران خط بزن و نام آقا سيد جعفر را بجايش بنويس. (سيد جعفر برادر خانم سيد عبدالهادي است.) از خواب بيدار شدم، با تحير بنزد سيد جعفر رفتم از او سؤال كردم. و نخواست بگويد ولي با اصرار من مواجه شد چنين گفت:

ديشب كه شب اول محرم بود پس از نماز مغرب و عشاء در كنار بارگاه امام حسين عليه السلام به بازار رفتم خريدي جهت شام نمودم. وقتي برگشتم مطلبي به ذهنم رسوخ كرد كه مرا محزون نمود و آن مطلب اين بود: آقا سيد جعفر! شما روضه خوان نيستيد!» بنابراين از كجا مي داني كه امام حسين عليه السلام شما را در سلك عزادارانش مي داند؟ به منزل آمده ام شام را بفرزندانم دادم پس از جمع آوري سفره، گفتم: زن و فرزندانم از اين شب تا ده شب، من براي شما در اين ساعت روضه مي خوانم. گويا امام اشكها و ناله هاي ما را پذيرفته است.

آري اشك در مصائب حسين عليه السلام بي شك از شعائر الهي است همچون جاري كردن لبيك در مسافرت حج. نمي توانيم به هيچ وجه انكار نمود. ولي آيا مي توانيم موضوع گريه را تعميم دهيم و براي همگان جاري بدانيم؟ آيا مي شود گفت حسين براي خاطر امت گنهكار كشته شده است؟ شهادت او را در آمرزش فقط بدانيم؟ و رنگ حماسه از او گرفته شود؟ چگونه است؟ اينجاست كه افكار روشن و الهي مي خواهد، دريچه اي را كه مسدود شده است بگشايد تا بتوانيم همچون مسيحيت قدم نزنيم، و نيز جائي را طي نكنيم كه مثل بعضي ها منكر فضيلت گريه بر سيدالشهداء عليه السلام بشويم. حقا استاد شهيد مرتضي مطهري خوب راهي را پيموده، حقير نيز همچون ايشان قسمتهايي از عرايضم را ارائه مي دهم. منتهي با مقدار تفاوتي كه در جواب داريم.