بازگشت

انگيزه اسلام هرمزان


به مناسبت لزوم وفاي به عهد و پيمان در اسلام، لازم دانسته ام تاريخي را نقل كنم. زيرا عظمت و شوكت اسلام در گروه برنامه هاي اوست. اگر رهبران و پيروان درصدد اجراي احكام اسلام باشند توجه قشر مخالفين را به خود جلب مي كنند و از اين راه مي توانند موفق باشند.

سال بيستم هجري، امپراطوري ايران فتح شد. افسر رشيد نيروهاي مسلح در آن روز هرمزان بوده است. او در اين جنگ اسير شد و به نزد عمر آوردند. خليفه از ايشان سؤالاتي كرد. يكي از آن پرسشها اين بود: شما بارها با ما پيمان بستيد ولي پيمان را شكستيد دليلش چيست؟

هرمزان گفت: مي ترسم قبل از آنكه علت پيمان شكني را بگويم مرا بكشيد.

خليفه گفت: نترس.

هرمزان گفت: بمن آب دهيد. بي درنگ در ظرف بي آلايش و ساده آب براي او آوردند.

هرمزان گفت: من اگر از تشنگي بميرم در اين ظرف آب نمي خورم.

خليفه گفت: ظرف آبي كه مورد رضايت اوست بياوريد.

او ظرف آب را بدست گرفت و به اطراف خود نگاه مي كرد و آب نمي نوشيد و مي گفت مي ترسم در حالي كه آب مي نوشم كشته شوم.

خليفه گفت: نترس! من به تو امان مي دهم. تا آب را ننوشي كاري با تو ندارم.


هرمزان ناگهان ظرف را واژگون كرد و آب را روي زمين ريخت: خليفه گفت: آب براي او بياوريد، ما نمي خواهيم در حال نوشيدن آب او را بكشيم.

هرمزان گفت: من آب نمي خواهم بلكه خواستم از اين راه از شما امان بگيرم.

عمر گفت: دروغ گفتي، من تو را مي كشم.

انس گفت: خليفه! او راست مي گويد تو به او امان داده اي. مگر به او نگفتي من كاري با تو ندارم.

خليفه رو كرد به هرمزان و گفت: تو مرا فريب دادي، ولي من به خاطر اين فريب خوردم كه تو قبول اسلام كني.

هرمزان، بخاطر اهميتي كه مسلمانان به وفاي به عهد مي دهند، مسلمان شد. [1] .


پاورقي

[1] کامل ابن‏اثير، ج 2، ص 549.